
استفن فلانگان – نشریه واشنگتن کوارترلی
تعاملات پیچیده و اغلب متناقض میان ترکیه، روسیه و ایران در حال شکل دادن به پویاییهای منطقهای در خاورمیانه، قفقاز و آسیای مرکزی است. پیوند این سه کشور با یکدیگر در حال اثر گذاری بر روابط هرکدام از این کشورها بر دو کشور دیگر بوده و درعینحال روابط آمریکا با هر سه آنها را تنظیم میکند. سیاستهای کاملاً متفاوت این سه کشور در قبال جنگ داخلی سوریه و بهار عربی باعث تیره و تار شدن نسبی روابط تهران با آنکارا و آنکارا با مسکو شدهاست. درک این پویایی ها و این فعالیتها برای جلوگیری از جنگی گستردهتر در منطقه خاورمیانه و همچنین تجدید درگیری در قفقاز و بیثباتی در آسیای مرکزی پساز خروج نیروهای ناتو و آمریکا از افغانستان ضروری است. علاوهبراین تعمیق جنگ نیابتی در سوریه و چشمانداز حملات نظامی اسرائیل علیه تاسیسات هستهای ایران، خاورمیانه درحال رساندن به اوج درگیریهای نظامی شده است مگر اینکه تغییری در سیاست جامعه بینالمللی و ایالات متحده نسبت به هر سه این کشورها صورت گیرد. این تغییر باید منجر به انتقال قدرت در سوریه و همچنین راهحلی برای بحران هستهای ایران شود. در غیر این صورت تمام این درگیریها و اختلافات میتواند عواقب مخربی برای ثبات منطقهای و اقتصاد جهانی داشته باشد.
روابط ایران با روسیه
روابط ایران و روسیه یکی از روابط کمتر توسعهیافته مثلث تهران، مسکو و آنکارا است. طی دههی گذشته، کرملین ایران را بهعنوان یک بازار روبهرشد (ازجمله برای تسلیحات متعارف) و یک شریک بالقوه در ایجاد تعادل میان نفوذ ایالاتمتحده و ترکیه در آسیای مرکزی و قفقاز میدانست. کرملین هرگز دیدگاه غرب در مورد ایران را بهعنوان یک تهدید امنیتی فوری یا حتی در حال پیشروی مدنظر نداشتهاست. رهبران روسیه درعینحال ضدآمریکایی بودن تهران را بهعنوان راهی برای ایجاد توازن در نفوذ سیاسی ایالاتمتحده در منطقه مفید میدانستند. درهمینحال ایران نیز همکاریهای خود را با روسیه علیرغم سوءظنهای تاریخی درمورد نیات و سیاستهای مسکو در قبال جوامع مسلمان، توسعه دادهاست. این توسعه روابط در حمایت از هدف استراتژیک بزرگتر تهران یعنی مقابله با سلطه ایالاتمتحده و ترویج جهان چندقطبی صورت گرفتهاست. روابط دوجانبه تهران و مسکو پساز سال ۲۰۱۰ به دلیل حمایت روسیه از تحریمهای بیشتر سازمان ملل متحد علیه ایران، تأخیر «فنی» در پایان ساخت نیروگاه هستهای بوشهر و لغو فروش سامانه موشکی دفاع هوایی اس ۳۰۰ تیره شد. روسیه نیز در همین دوران از اینکه نتوانسته بود نقش سازندهای در گفتگوهای هستهای با ایران داشته باشد و پیشنهاد ارسال سوخت هستهایِ مصرفشده ایران به مسکو پذیرفتهنشده بود، ناراحت شده بود. رکود روابط با ایران در طول این سالها باعث خشم لابی پرنفوذ طرفدار ایران در مسکو شد. این لابی یکی از پرقدرتترین لابیهای کرملین بود؛ یعنی لابی صنایع دفاعی روسیه. بااینحال اختلافات با واشنگتن در مورد کنترل تسلیحات، مسائل دفاع موشکی، سوریه و سایر تحولات در خاورمیانه در طول چند سال گذشته رشد کرده و زمینه جدیدی را برای همکاری مسکو با تهران ایجاد کردهاست.
مجموعه تجارت دوجانبه سالانه بین ایران و روسیه در طول دهه گذشته سهبرابر شدهاست اما همین حجم نیز در برابر ظرفیتهای موجود پایین بوده و در حدود ۳.۵ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۰ بودهاست. روسیه در حدود ۲٫۵ درصد از حجم تجارت خارجی ایران را تشکیل میدهد و ایران تنها ۶ درصد از حجم تجارت روسیه را. دو دولت ایران و روسیه تمایل خود را برای افزایش حجم مبادلات تجاری به ۱۰ میلیارد دلار در سال ابراز کردهاند. در طول سالهای گذشته بهنظر میرسید این مسئله اولویت هیچ کدام از طرفین نیست اما بعد از مدتی هر دو به این نتیجه رسیدهاند که اقتصادها مکمل یکدیگر هستند و پتانسیل رشد چشمگیر تجارت بین دو کشور وجود دارد.
در بحث انرژی نیز، تجارت انرژی قابلسنجش کمی بین روسیه و ایران وجود دارد. هر دو با هم در بهرهبرداری از ذخایر گاز در دریای خزر همکاری کردهاند و در سال ۲۰۰۸ معاهدهای را امضا کردهاند که براساس آن برای توسعه ذخایر گاز و نفت ایران با یکدیگر توافق کردند. گزارشهایی مبنیبر فعالیت برخی از مدیران گازپروم در ایران در پروژههای این شرکت وجود دارد. درعینحال علیرغم تاخیر در تکمیل نیروگاه بوشهر، ایران برای ساخت نیروگاههای دیگر به روس اتم که شرکتی دولتی در روسیه است، نزدیک شدهاست. این در شرایطی است که در زمان بستن قرارداد راکتورهای هستهای بوشهر، موافقتنامهای بیندولتی بین تهران و مسکو در سال ۱۹۹۲ به امضا رسید که ساخت ۴ راکتور هستهای در ایران را پیشبینی کرده بود. مواضع دو دولت در خصوص تعیین مرزهای دریایی خزر نیز متفاوت است. بااینوجود هر ۲ کشور، با توسعه خط لوله ترنس-کاسپین مخالف هستند .
درحالیکه هر دو کشور در مخالفت با مسیرهای جایگزین برای انرژی دریای خزر متحد هستند، بهنظر میرسد تهران و مسکو خود را رقیب بلندمدت در بازار اروپا میدانند. ایران و روسیه اعضای مؤسس مجمع کشورهای صادرکننده گاز هستند و با هم در حدود ۴۰ درصد از ذخایر گاز طبیعی جهان را در اختیار دارند. بااینحال میزان هماهنگی سیاستهای دو کشور در این خصوص بسیار محدود بهنظر میرسد.
در مسئله تقابل با غرب درحالیکه هم روسیه و هم ایران منافعی دربه چالش کشیدن غرب دارند، برخی موضوعات سیاسی دو کشور را در این خصوص از هم جدا میکند. یکی از دلایل این مسئله ملاحظات روسیه در خصوص برنامه هستهای ایران است. روسیه همچنین روابط سیاسی پیچیدهای را با غرب و همچنین با منطقه شرق آسیا دارد که خصومت ایران با این کشورها باعث ایجاد نگرش متفاوتی نسبتبه دیپلماسی در این مناطق میشود.
یکی دیگر از مواردی که میتواند رابطه تهران و مسکو را بیشاز پیش به یکدیگر نزدیک کند، عملیاتهای مبارزه با مواد مخدر ایران در داخل کشورش و همچنین در کشورهای حوزه آسیای مرکزی است که در برهم زدن تجارت مواد مخدر در آن منطقه کاملاً مؤثر بوده و میتواند تهدید جدی بهوجودآمده این گروهها علیه قانون، نظم و سلامت عمومی در منطقه را خنثی سازد.
پساز جنگ ۲۰۰۸ در گرجستان، ایران از نظر دیپلماتیک در قفقاز فعالتر شد تا از منافع خود در توسعه روابط اقتصادی و مسیرهای انرژی در آن منطقه محافظت کند. تهران تعدادی سرمایهگذاری جدی در پروژههای اقتصادی دوجانبه در منطقه را اعلام کردهاست و اقداماتی را برای تسهیل این مسئله و سفر به ایران انجام دادهاست. پیشنهاد میانجیگری بین ارمنستان و آذربایجان در مورد مناقشه قرهباغ نیز در همین راستا بودهاست. درحالیکه تنشها با آذربایجان عمیقتر شدهاست، بسیاری از تحلیلگران روس و بینالملل بر این باورند تهران تصمیمی آگاهانه گرفته تا از ایجاد مشکل برای مسکو در قفقاز اجتناب کند. این خویشتنداری نفع زیادی برای تهران داشته و مسکو را ترغیب کردهاست که به مخالفت جدیتر با تحریمها علیه ایران بپردازد.
شورشیان و جنگجویان خارجی که در قفقاز شمالی فعالیت میکنند، سلفیهای سنی هستند که با ایران همسو نبوده و از طرف تهران حمایت نمیشوند. همچنین شواهدی وجود دارد مبنیبر اینکه عناصر کلیدی نظام جمهوری اسلامی، قفقاز را یک نمایش فرعی میبینند و آن را تهدیدی برای مرزهای جمهوری اسلامی ندیده و بر مبارزه در حال گسترش خود در خاورمیانه و شمال آفریقا تمرکز کردهاند. بدینترتیب بهنظر میرسد روسیه و ایران ضمن توافق ضمنی در خصوص سوریه و همچنین عدم رویارویی در منطقه قفقاز، بنا دارند از اهداف مشترک در رابطه با مسیرهای انرژی خزر حمایت کنند.
روابط تهران- آنکارا
روابط ترکیه با ایران نیز فرازونشیبهای خاص خود را داشتهاست. بااینحال محدودیتهای بنیادی از آنچه که ترکها در تحلیل خود از آن با عنوان «شراکت با ایران» یاد میکنند وجود دارد که میتوان از آن جمله به رقابتهای منطقهای، تردید درمورد نیات بازیگر مقابل و همچنین برخی مشکلات ناشی از قومیت و تفاوتهای فرهنگی در این خصوص اشاره کرد. با این حال هر دو دولت تلاش دارند استراتژی اقتصادی سود مشترک و همچنین پیوندهای انرژی را بهعنوان راهی برای مقابله با رویارویی سیاسی با یکدیگر به کار ببرند. یکی از عناصر کلیدی استراتژی ترکیه در منطقه، افزایش میزان تجارت و همکاریهای اقتصادی با تمام همسایگانش است. تهران نیز تلاش دارد از بازار انرژی خود برای تاثیرگذاری بر ترکیه و همچنین جلوگیری از رقابتهای سیاسی بیشتر در منطقه با آنکارا استفاده کند و اجازه ندهد تهران در بین همسایگانش منزوی شود. با وجود اینکه تعدادی از قراردادهای تجاری مهم ترکیه در تهران به بنبست خورده و بهعنوان مثال توسعه فرودگاه بینالمللی تهران و همچنین شبکه تلفن همراه ایران از طرف ترکیه نتوانست به مرحله اجرا برسد، اما ایران همچنان پنجمین شریک تجاری ترکیه باقی ماندهاست. حجم تجارت کلی بین ۲ کشور از ۱٫۰۵ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۱ به ۱۶ میلیارد دلار رسید. صادرات ایران به ترکیه بهخصوص در بخش انرژی نیز به ۱۲ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۰رسیده بود در سال ۲۰۱۰، دو دولت همچنین تصمیم گرفتند برای افزایش میزان حجم تجارت خود به ۳۰ میلیارد دلار راههای ارتباطی بیشتری با یکدیگر باز کرده و از مرزها استفاده بهینهتری داشته باشند بااینحال برخی مسائل سیاسی و همچنین مسئله تحریمها باعث شد ترکیه تنها ۶ درصد از تجارت ایران را تشکیل دهد. بااینحال تحریمهای اقتصادی آمریکا باعث شد ترجیح تجار و بازرگانان ایرانی تجارت با ترکیه بهجای تجارت با کشورهای عرب حوزه خلیجفارس مانند دوبی باشد. تا پایان سال ۲۰۱۰ در حدود ۱۴۷۰ شرکت ایرانی در ترکیه فعال بودند این در شرایطی است که تعداد این شرکتها در سال ۲۰۰۲ تنها ۳۱۹ شرکت بود. بانکهای ترکیه نیز بالاترین میزان تلاش خود را برای باز گذاشتن مسیر تجارت بین تهران و آنکارا انجام دادند و حتی برخی تحریمهای آمریکا و جریمههای آن را نیز به جان خریدند. با وجود اینکه پساز مدتی این ارتباطات کمتر شد اما دولت آمریکا همچنان نگرانیهایی را در خصوص استفاده از بانکهای ترکیه برای دور زدن تحریمها توسط ایران ابراز میدارد. با وجود اینکه مسئله سوریه روابط ایران و ترکیه را وارد فاز شکنندگی کرد اما دولتهای دو کشور با وجود تمام اختلافات همچنان بهدنبال ادامه دادن شراکت خود در منطقه هستند. مسئله سوریه به موضوع اصلی در روابط ترکیه، ایران و روسیه تبدیل شد و تلاش هر سه کشور برای نفوذ منطقهای خود را افزایش داد.
نقش آمریکا در توزان جدید قدرت در منطقه
فهم پویاییهای منطقهای در روابط ترکیه، روسیه و ایران برای توسعه و پیشبرد منافع ایالاتمتحده در منطقه خاورمیانه، قفقاز و آسیای مرکزی مهم بوده و میتواند توازن ارتباطات بین هرکدام از این سه کشور را دستخوش تغییر و تحول کند. سیاستهایی که هر کدام از این سه کشور در قبال دیگری دنبال میکند میتواند روابط آنها با ایالاتمتحده را تعیین کرده و بر سیاستهای آمریکا بهصورت مثبت یا منفی تاثیرگذار باشد. با توجه به حمایت تهران و مسکو از نظام فعلی در سوریه و تلاش آنها برای حفظ اسد در قدرت بهنظر میرسد این دو، در مقابل ترکیه و ایالاتمتحده قرار گرفتهاند . منافع ترکیه، روسیه و ایران در منطقه قفقاز نیز در تقابل با یکدیگر قرار گرفتهاست. میراث اتحاد جماهیر شوروی همچنان استراتژی روسیه در خصوص قفقاز را شکل داده و نقشی غالب در این منطقه را برای روسیه در نظر گرفتهاست. آنکارا بهدنبال تبلیغ وابستگی متقابل میان سه کشور حوزه جنوب قفقاز با آنکارا است تا از این طریق بتواند حاکمیت خود و حوزه نفوذش در منطقه را افزایش داده و ارتباط خود در خصوص مسائل تجاری و انرژی با این کشورها را افزایش دهد. بااینوجود رد کردن تلاشها در سال ۲۰۰۹ برای عادیسازی روابط میان ترکیه و ارمنستان باعث نزدیکتر شدن آنکارا به باکو شد. از سوی دیگر ارمنستان جزو شرکای اقتصادی قدیمی ایران بوده و تهران تلاش دارد ضمن کمترین دخالت در بحران قرهباغ به سمت حفظ رابطه خود با هر د. کشور ارمنستان و آذربایجان رفته و در عین حال مقابله خود با مسکو در منطقه قفقاز جنوبی را کاهش دهد. این در شرایطی است که منافع واشنگتن در منطقه قرهباغ بهشدت به دیدگاه ترکیه نزدیک است و بهنظر میرسد در آینده نیز واشنگتن و آنکارا درهرصورت با مسکو و تهران دچار اختلاف و تنشهای بیشتری در حوزه قفقاز جنوبی شوند .
خروج نیروهای ناتو از افغانستان در سال ۲۰۱۴ {و خروج نیروهای آمریکایی از این کشور در سال ۲۰۲۱ که البته در این مقاله به آن اشارهای نشدهاست} باعث ایجاد نگرانیهایی برای واشنگتن در منطقه شدهاست. منافع تجاری ترکیه و ضرورت ممانعت از حضور روسیه در افغانستان و به دست گرفتن کنترل انرژی در منطقه، باعث شدهاست واشنگتن در این خصوص با ترکیه همراه باشد. نگرانی اصلی ایران در این خصوص قاچاق مواد مخدر در منطقه و همچنین حفظ امنیت آسیای مرکزی برای عبور انرژی از طریق ایران است. حوادث بعدی در این زمینه میتواند بیشتر از پیش منافع سه کشور در منطقه را تعیین کند.