شوروی ایران

ثمانه اکوان – هر سال در سالروز فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، رسانه‌های اپوزیسیون و برخی از فعالین سیاسی در داخل کشور تلاش می‌کنند با نگاهی به دلایل فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، چنین فروپاشی‌ای را برای ایران و نظام جمهوری اسلامی نیز پیش‌بینی کنند. این تحلیلگران بر این عقیده‌اند با توجه به شرایط سیاسی، اقتصادی و همچنین حضور نیروهای نظامی ایران در خارج از مرزهای کشور می توان مشاهده کرد که نظام جمهوری اسلامی نیز در حال پیمودن راهی است که زمانی اتحاد جماهیر شوروی پیموده بود. آنها بر همین اساس پیش بینی می کنند که جمهوری اسلامی نیز در آینده‌ای نزدیک دچار فروپاشی شود. محورهایی که آن‌ها به آن توسل می‌جویند تا پروژه شبیه‌سازی ایران با شوروی را مدیریت کنند، مسئله کمبودهای اقتصادی و اوضاع آشفته معیشت مردم، از بین رفتن جایگاه ایدئولوژی انقلابی در بین نسل جدید سیاست‌مداران شوروی، رقابت تسلیحاتی با هزینه بالا با کشورهای غربی و عدم توان پرداخت هزینه‌های سنگین مداخلات خارجی است. بااین‌حال نگاهی واقعی به مسئله فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نشان می‌دهد هر کدام از این عوامل در داخل هر سیستم سیاسی قرار بگیرد، نمی‌تواند آن نظام را تضعیف کرده و یا آن را به سمت فروپاشی به سبک اتحاد جماهیر شوروی ببرد و حتما علائم و شرایط بیشتری بر این نظریه باید حاکم باشد تا صحت آن مشخص شود.

مهم‌ترین مسئله در نوع برخورد با تئوری‌سازی هایی که می‌گوید ایران مانند شوروی به سمت فروپاشی می‌رود، این است که به این سؤال بپردازیم که چرا رسانه‌های خارجی و اپوزیسیون سعی دارند این قیاس در افکار عمومی ایران جا بگیرد؟ همان‌طور که نفتالی بنت نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی چندی پیش در گفت‌وگو با مجله تایم بیان کرده‌است، «اقدامی که ایالات‌متحده و به‌خصوص ترامپ علیه فعالیت هسته‌ای ایران از سالها قبل در پیش گرفته اند، دقیقاً الگوی «جنگ ستارگان» را دنبال می‌کند که رونالد ریگان در دهه ۸۰ میلادی و دوران جنگ سرد آن را علیه اتحاد جماهیر شوروی بکار برد». از نظر بنت، این پارادایم، الگویی موفق بود که توانست بدون شلیک یک گلوله یا بمباران، فشارها تا جایی افزایش دهد که بتواند شوروی را به فروپاشی بکشاند. بنابراین طی شدن روند طبیعی تبدیل شدن به اتحاد جماهیر شوروی بااینکه کشوری را به سمت فروپاشی مدل شوروی بکشانند به‌شدت متفاوت است. نکته‌ای که نفتالی بنت یا سایر نظریه‌پردازان در این حوزه به آن نپرداخته و به آن توجهی نکرده‌اند، این است که شرایط اجتماعی، سیاسی و حتی اقتصادی ایران قابل‌مقایسه با دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی نیست. پیشرفت تکنولوژی‌های نوین، موقعیت ژئواستراتژیک ایران که تحریم کامل و فروپاشی اقتصادی کشورمان را غیرممکن می‌سازد و همچنین نگاه عمیق به بافت فرهنگی و سیاسی کشورمان به‌خصوص اعتقادات و عقاید نسل جدید نشان می‌دهد که گرچه غرب تلاش دارد ایران را به سمت شوروی شدن و فروپاشی با الگوی شوروی بکشاند اما شرایط میدانی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ایران اجازه چنین کاری را به غرب نمی‌دهد. این همان مسئله‌ای است که در طول ۴۰ سال گذشته به‌شدت از سوی غرب و به‌خصوص آمریکا دنبال می‌شده است و اگر قرار بود به نتیجه برسد، سال‌ها پیش باید نتیجه خود را نشان می‌داد؛ یعنی دقیقاً همان سالی که دقیقاً سال ۱۳۸۸ که جورج سوروس در برنامه فرید زکریا، تحلیلگر آمریکایی در شبکه خبری سی ان ان، با قاطعیت بیان کرد با توجه به شرایط پیش روی ایران، نظام جمهوری اسلامی تا یک‌سال آینده دوام نخواهد آورد.

برهمین اساس به‌نظر می‌آید مهم‌ترین اصل در بررسی علل فروپاشی شوروی و ربط دادن آن به ایران این باشد که این سوال را از خود مطرح کنیم که آیا ایالات‌متحده و غرب به‌دنبال ایجاد زمینه‌های لازم جهت تبدیل کردن نظام جمهوری اسلامی به اتحاد جماهیر شوروی هستند یا این‌که براساس وضعیت طبیعی که ایران و سیاست‌هایش طی می‌کنند، ایران به‌ناچار به این سمت می‌رود؟ برای پاسخ به این سوال تنها کافی است مروری داشته‌باشیم بر فعالیت‌هایی که ایالات‌متحده برای تبدیل ایران به اتحاد جماهیر شوروی پیموده‌است. تحریم‌های شدید اقتصادی و اعمال سیاست فشار حداکثری بر ایران جهت به زانو درآوردن و فروپاشی اقتصادی ایران نشان می‌دهد آمریکا به‌دنبال ایجاد شرایط جهت تبدیل ایران به شوروی است . این مسئله با طی وضعیت طبیعی موردنظر در فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به‌شدت متفاوت است. از سوی دیگر مروری بر شرایط جغرافیایی اتحاد جماهیر شوروی نشان می‌دهد این اتحادیه مجموعه‌ای از مناطقی بود که درنهایت هیچکدام رویه‌های مرتبط با دولت-ملت شدن را طی نکرده بودند و به‌همین دلیل بعد از مدتی به دلیل این‌که دولت مرکزی نتوانست آن‌ها را تامین کند از لحاظ اقتصادی و سیاسی و فرهنگی آن‌ها را تامین کند، تمایل به جدایی پیدا کردند. این در شرایطی است که در خصوص ایران، پروسه دولت-ملت‌سازی از سال‌ها پیش و حتی قبل‌از نظام جمهوری اسلامی شکل‌گرفته و این پروسه طی‌شده و به نتیجه رسیده‌است و اگر قرار باشد اتفاقی در این زمینه بیفتد، این‌هم مانند محور پیشین، مسئله‌ای است که از جانب آمریکا و کشورهای غربی یا حتی عرب منطقه هدایت‌شده و به اجبار برای قومیت‌های مختلف ایران تدوین می‌شود. درواقع روندی که برای ایران طی می‌شود نه روند فروپاشی از درون، بلکه تجزیه هدایت‌شده از طرف کشورهای غربی است که آن‌هم در طول ۴ دهه گذشته نشان داده شده‌است قابلیت اجرایی برای ایران ندارد.

یکی دیگر از محورهایی که باعث می‌شود تحلیلگران اپوزیسیون و یا غربی به این نتیجه برسند که ایران می‌تواند به سرنوشت شوروی دچار شود، این است که گمان می‌کنند فعالیت‌های منطقه‌ای ایران را می‌توانند با کشورگشایی‌های شوروی با هم مقایسه کنند. تعریف عمق استراتژیک ایران در منطقه نه از روی سیاست‌های جاه‌طلبانه و تجاوزگری، بلکه بر اساس سیاست‌های دفاعی و فرهنگی کشور تنظیم‌شده است و همین مسئله باعث می‌شود بسیاری از هزینه‌های سیاست خارجی ایران به‌شدت کاهش یافته و اصولاً زمینه‌ای برای مقایسه این سیاست‌ها با سیاست‌های تجاوزگرانه اتحاد جماهیر شوروی که منجر به تجاوز این کشور به خاک افغانستان نیز شد، وجود نداشته باشد.

مقایسه دیگری که در این خصوص صورت می‌گیرد مقایسه هزینه‌های ایران برای رسیدن به دانش هسته‌ای با هزینه‌هایی است که اتحاد جماهیر شوروی به‌عنوان یک ابرقدرت برای مسائل دفاعی خود انجام می‌داد. غیر از این‌که از لحاظ آمار و ارقامی این هزینه‌ها با یکدیگر قابل‌مقایسه نیستند، مسئله اصلی این است که روند افزایش بودجه دفاعی ایران در مقایسه با سایر قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای بسیار ناچیز بوده و اصولاً قابل قیاس با شرایط فعلی جهان و همچنین شرایطی که اتحاد جماهیر شوروی در آن قرار داشت نیست. در آن زمان، دو ابرقدرت بر سر سلاح های هسته ای یا رسیدن به ماه در رقابت بودند اما ایران در بعد دفاعی سرمایه‌گذاری ای برای دفاع از خد می کند که هر دولتی با عقل سالم برای دفاع از کشورش انجام می دهد.

نکته جالب‌توجه بعدی در خصوص مسائل اقتصادی است. یکی از دلایل فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی مسئله‌ی اقتصاد و توزیع فقر در این کشور به‌جایی توزیع ثروت بوده‌است. این مسئله نه به دلیل تحریم‌های اقتصادی یا فشارهای اقتصادی جبهه غرب بلکه به این دلیل پیش‌آمد که ایدئولوژی اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی نمی‌توانست ایدئولوژی مناسبی برای اداره اقتصاد یک کشور باشد. در مقابل، فشارهای اقتصادی بر ایران نه نتیجه ایدئولوژی اقتصادی، بلکه نتیجه فشارهای بیرونی است ؛فشارهایی که در طول تاریخ جهان بی‌سابقه است. نظام جمهوری اسلامی درهمین‌حال با توجه به تمام فشارها سعی داشته با توجه به شرایط، زمینه برای کم کردن آسیب اقتصادی را فراهم سازد و به همین دلیل حتی در شرایط بدترین تحریم های اقتصادی نیز ، پشتوانه مردمی خود را از دست نمی‌دهد. این مسئله‌ای است که دانشکده مطالعات پیشرفته بین‌الملل در دانشگاه جانز هاپکینز در مهرماه سال جاری به آن اشاره کرد. این گروه در گزارشی با عنوان «اصول بنیادین» مربوط به سیاست‌های ایران، به اشتباهات محاسباتی دولت آمریکا در قبال ایران اعتراف کرد و نظام حکومتی ایران را سیستمی عقل‌گرا و دارای پشتوانه مردمی دانست که برخلاف دیگر نظام‌های انقلابی در برابر فشار و تحریم آسیب‌پذیر نیست. در این گزارش اشاره شده‌است که جمهوری اسلامی ایران در طول ۴ دهه گذشته بارها ثابت کرده‌است که ظرفیت منحصربه‌فردی برای بقا دارد و آن هم مداخله مستقیم مردم در سیاست و حمایت از ارکان حکومت است؛ چیزی که اتحاد جماهیر شوروی در اختیار نداشت.

یکی دیگر از محورهایی که در خصوص فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی مطرح می شود، این است که ایدئولوژی‌گرایی شدید اتحاد جماهیر شوروی منجر به اتخاذ تصمیم‌های غیرعقلانی در حوزه سیاست خارجی توسط مسئولان شوروی شد. بااین‌حال همان‌طور که مسئولان غربی و اندیشکده های آمریکایی بارها اعلام کرده‌اند، حکومت ایران شاید ایدئولوژیک باشد (مانند هر نظام سیاسی دیگری و از جمله ایالات متحده ) اما در تصمیم‌های مرتبط با سیاست خارجی، اصل اول را حفاظت از منافع ملی و بقای نظام می‌داند و به‌همین دلیل انعطاف‌پذیری بالایی در محاسبات خود در جامعه بین‌الملل داشته و تصمیم‌های کاملاً عقلانی می‌گیرد. نکته‌ جالب در این خصوص این است که بر خلاف ایران، اتفاقاً این ایالات متحده است که به دلیل نوع نگاه ایدئولوژیک به ایران و تقابل با نظام جمهوری اسلامی به دام دیدگاه‌های جنگ سردی افتاده و اقداماتی انجام می‌دهد که بیش‌از پیش واشنگتن را در برابر ایران ضعیف می‌سازد. یکی از این موارد تصمیم دولت آمریکا در ترور شهید سلیمانی و همچنین همکاری‌اش با رژیم صهیونیستی در ترور شهید فخری زاده، خراب‌کاری در سایت‌های هسته‌ای ایران و یا ترور کردن دانشمندان هسته‌ای کشورمان است؛ یعنی همان تفکر جنگ سردی که اتفاقاً احساس وطن‌پرستی و ناسیونالیسم ملی را در ایرانیان گسترش داده و باعث می‌شود همدلی مردم با نظام جمهوری اسلامی بیشتر شده و امکان فروپاشی آن از درون وجود نداشته باشد. درواقع اقداماتی مانند ترور شهید سلیمانی، شهید فخری زاده و یا دانشمندان هسته‌ای کشورمان اقدامی است که پروسه شوروی‌سازی از نظام جمهوری اسلامی را به شکست می‌کشاند زیرا ایدئولوژی مطرح در نظام جمهوری اسلامی ایدئولوژی نیست که مردم با آن بیگانه بوده و یا به‌دنبال تضعیف آن باشند؛ ایدئولوژی در این‌جا برخاسته از ایدئولوژی، تفکرات و عقاید بطن جامعه ایران است و همین مسئله، رمز پیروزی نظام جمهوری بوده و ریشه‌های آن را روزبه‌روز مستحکم‌تر ساخته و دشمنانش را روزبه‌روز عاجزتر می‌سازد.

دریافت فایل پی دی اف
لینک مطلب در روزنامه جوان