سردرگمی عجیب دولت در ماجرای برخورد با شیوع ویروس کرونا در ایران در روزهای ابتدایی ورود آن به کشورمان، نداشتن استراتژی رسانهای خاص برای آرام کردن فضای سیاسی و اجتماعی کشور و اقناع افکار عمومی درباره اقدامات انجامشده و در نهایت تلاش بینتیجه برای عادی نشان دادن شرایط در وضعیت بحرانی بیسابقه، کشور را در وضعیت عجیبی گرفتار کرده است. از یک طرف میتوان به وضوح موج فداکاریها، روحیه ایثار و از خودگذشتگی کادر درمانی بیمارستانهای مختلف کشور و تلاش مردم برای همکاری با یکدیگر را برای عبور از این بحران به تماشا نشست و شاهد صحنههای بینظیری از یک ملت همیشه آماده برای انواع بحرانها و ایثار و فداکاری بود و از سوی دیگر برخی اهمالها در برخورد صحیح با مردم و گفتوگو با آنها از سوی دولت، زمینه را برای سوءاستفاده رسانههای بیگانه و دشمنان همیشه در صحنه فراهم کرده است.
از زمانی که اخبار و شایعات مربوط به ویروس کرونا همپای این ویروس و در بسیاری از موارد با سرعتی به مراتب بیشتر از شیوع این ویروس شروع به انتشار و گسترش پیدا کرد، رسانههای خبری وابسته به کشورهای عرب منطقه و همچنین آمریکا نهایت تلاش خود را کردند تا کاری را که آمریکا با تحریمهای خود نتوانسته بود انجام دهد، این بار با شایعات مربوط به ویروس کرونا انجام دهند؛ نمایش دادن ایران به عنوان هاب و مرکز اصلی شیوع بیماری «کوویدـ 19» در منطقه و تلاش برای اقناع کشورهای منطقه برای بستن مرزهای خود با ایران و قطع هرگونه ارتباط تجاری با ایران.رسانههای عرب منطقه از جمله العربیه و رسانههای پارسیزبان وابسته به عربستان سعودی از جمله ایندیپندنت فارسی، شبکه ماهوارهای ایراناینترنشنال و برخی روزنامههای انگلیسیزبان که ارتباطاتی با عربستان دارند مانند گاردین اولین روزنامهها و شبکههای خبری بودند که ایران را عامل اصلی شیوع بیماری در منطقه غرب آسیا دانسته و سرایت ویروس کرونا به کشورهای عراق، افغانستان، پاکستان، عمان، بحرین، کویت، لبنان و حتی امارات و همینطور کانادا را که پیش از این نیز خود درگیر این موضوع بودند، ایران یا شهروندان ایرانی معرفی کردند. این مسأله در حالی بود که درباره کشورهای عرب منطقه به دلیل ساختار سیاسی بستهشان و نداشتن رسانههای مستقل اصولاً نمیتوان ارزیابی درستی از میزان آمار مبتلایان به این ویروس داشت و در عین حال هیچ سازمان مستقلی نیز نمیتواند تحقیقاتی درباره صحت و سقم ادعاهای آنها درباره میزان افراد درگیر این بیماری در این کشورها انجام دهد.بعد از کشورهای عرب منطقه، نوبت به رسانههای آمریکایی رسید که همین سرخط را دنبال کنند و مایک پمپئو و دونالد ترامپ و برایان هوک نیز با تمام توان خط خبری ارائه شده را با اظهارات مداخلهجویانه خود پررنگتر از قبل کردند.
خط خبری دنبال شده توسط جبهه عربی – غربی به دنبال رسیدن به چند هدف عمده بود که به نظر میرسد مانند تمام اقدامات بعدی نمیتواند از طریق این ویروس به اهداف خود برسد.1- آمریکا بشدت به دنبال این مسأله است که نشان دهد ایران در رسیدگی به مردمش در داخل کشور و ممانعت از شیوع ویروس اهمال و پنهانکاری میکند. این مسأله غیر از اینکه در گزارش روزنامه نیویورکتایمز و شبکه خبری CNBC آمد، در نهایت در صحبتهای برایان هوک نمودار شد که بیان کرد ایران بهتر است به جای ارسال سلاح به کشورهای منطقه، سیستم بهداشتی خود را تقویت کند! این در حالی است که تاکنون ایران در زمینه تهیه دارو و سیستم درمانی برای معالجه بیماران مبتلا به این بیماری عنوان نکرده است که دچار کمبودی است یا نیازی به کمکهای بینالمللی دارد. تهیه کیت آزمایشگاهی برای شناسایی بیماران توسط وزارت دفاع یا تلاش دانشمندان ایرانی برای ساخت واکسن این بیماری نشان میدهد ایران هیچ کمبودی در این زمینه ندارد. از طرفی اگرچه مانند بسیاری از کشورهای دنیا با شیوع این بیماری، سوءاستفادهکنندگان از این شرایط و محتکران دست به احتکار وسایل بهداشتی مانند ماسک یا دستکش زدهاند اما تولید انبوه این وسایل در کارخانههای وزارت دفاع و توزیع آنها در شهرهای مختلفی که محل اصلی این ویروس هستند نشان میدهد راه مقابله با سودجویان نیز وجود دارد و درباره آن راهکارهای مختلف در نظر گرفته شده است. این در حالی است که مسأله احتکار و گرانفروشی در تمام دنیا در شرایط بحرانی مسالهای طبیعی است. در ایتالیا، مردم با شنیدن خبر گسترش ویروس به خریدهای شدید از سوپرمارکتها روی آورده و دچار کمبود مواد غذایی شدهاند.
در آمریکا آمارها نشان میدهد قیمت ماسک و مواد بهداشتی در سایت آمازون دچار نوسان شدیدی شده است و البته اگر قرار به امکانات بهداشتی باشد، این آمریکاست که باید توضیح دهد چرا اینقدر در کل دنیا خرج اقدامات تروریستی و جنگافروزی میکند، در حالی که مردمش برای دریافت انسولین باید به مرز کانادا بروند و آمپول انسولین را با قیمتی 80 برابر ارزانتر از داخل مرزهایشان خریداری کنند!2- این تلاشی است برای اجرای فاز نهایی کمپین فشار حداکثری که ترامپ آغازگر آن بود، چرا که با انتشار اخبار مربوط به شیوع ویروس توسط اتباع ایرانی، میزان مبادلات تجاری ایران – به قول «مارک دبوویتز» رئیس بنیاد صهیونیستی دفاع از دموکراسیها، همانقدر از معاملات تجاری غیرنفتی که باقی مانده بود – با کشورهای همسایه کاهش چشمگیر پیدا کرده و به این ترتیب این کمپین میتوانست موفقیتهای بیشتری در تحت فشار قرار دادن ایران از نظر اقتصادی پیدا کند. با این حال عدم وابستگی ایران به اقتصاد جهانی و تحریمها در اینجا نیز میتواند تا حد زیادی به نفع کشورمان تمام شود.3- مهمترین مسأله اما نوع نگاه کشورهای منطقه به ایران است. آمریکا سعی دارد با استفاده از مسأله ویروس کرونا، روی افکار عمومی و تصورشان از ایران تاثیر داشته باشد. در شرایطی که کشورهای منطقه در طول چند سال گذشته بخوبی دریافتهاند که امنیت بسیاری از کشورهای منطقه مرهون اقدامات و تلاشهای ایران بوده است، آمریکا تلاش دارد این تصویر را تغییر داده و چنین وانمود کند که حالا کشورهایی که با ایران در ارتباط هستند، امنیت خود را از دست میدهند. اگر تا همین چند ماه پیش این تصور حتی برای متحدان آمریکا در منطقه نیز به وجود آمده بود که اتحاد با ایالات متحده و ترامپ نمیتواند به معنای تضمین امنیتشان باشد و در عوض ایران برای متحدانش، امنیتی تضمین شده و قطعی و پایدار را به ارمغان میبرد، نشان دادن ایران به عنوان مرکز اصلی شیوع کرونا در منطقه، برای تغییر این تصویر و نشان دادن کشورمان به عنوان نقطه کانونی ناامنی در منطقه است. این کار در واقع تکمیل انگاره نابودگر بودن ایران در منطقه است که تاکنون با تلاشهای آمریکا برای نشان دادن اینکه ایران منطقه را بیثبات میکند، موفقیتی نداشته است.
درباره ویروس کرونا نیز این انگاره نمیتواند با چنین موقعیتی تقویت شود، چرا که این موقعیت بشدت موقت بوده و بزودی با کنترل بیماری و ساخت واکسن آن از بین میرود.4- مسالهای که آمریکاییها و متحدان منطقهای آنها به آن توجه نکردهاند این است که در صورتی که تمام این خبرسازیها درست باشد و بیماری از ایران به کشورهای منطقه سرایت کرده باشد، اتفاقاً این تصویر را تقویت میکند که موقعیت جغرافیایی و ژئوپلیتیک ایران به عنوان نقطه مرکزی و کانونی منطقه غرب آسیا، موقعیتی نیست که قابل ایزوله شدن، انزوا یا دیوار کشیدن باشد.هر کشوری میتواند به دلیل نزدیکی یا موقعیت جغرافیایی و استراتژیک خود مرکز اصلی صدور ویروس یا هرگونه عامل انتقالی دیگر در یک منطقه باشد. چین به نوبه خود به دلیل اینکه شهروندانش در تمام دنیا در رفتوآمد هستند، به مرکزی برای صدور ویروس تبدیل شد. این مسأله به دلیل تعامل تجاری بالای چین با کشورهای دنیا بوده است. بر اساس گزارشی که شبکه تلویزیونی الجزیره از منشأ ویروس در کشورهای مختلف منتشر کرده است، کشورهای متعددی هستند که به مرکز یا هاب اصلی در انتشار ویروس تبدیل میشوند و دلیل آن نیز موقعیت جغرافیایی و مزیتهای توریستی آنها برای مردم جهان است. از نمونههای این مسأله غیر از ایران که مرکز اصلی برای توریسم مذهبی و درمانی در منطقه است، ایتالیا در اروپاست. در این کشور تا روز پنجشنبه هشتم اسفند ماه 11 مورد مرگ و 322 مورد ابتلا به بیماری وجود داشته است اما موارد ابتلا به ویروس در کشورهای اروپایی نظیر سوییس، اسپانیا، نروژ، انگلستان و اتریش از این کشور منشأ گرفته بوده اند.
در انگلستان 3 دانشجویی که از سفر به ایتالیا برای اسکی کردن بازمیگشتند، مبتلا به این ویروس شدند. در اسپانیا نیز پزشکی ایتالیایی که برای یک همایش به این کشور رفته بود در هتل متوجه بیماری خود میشود و هماکنون تمام میهمانان هتل در قرنطینه به سر میبرند. در سوییس پیرمردی 70 ساله که پیش از این سفری به ایتالیا داشته است، ویروس را به این کشور انتقال داده است و تمام کسانی که در طول این مدت با او ملاقات داشتهاند نیز هماکنون در قرنطینه به سر میبرند. در اتریش نیز 2 ایتالیایی که به این کشور سفر کرده بودند، عامل انتقال ویروس شناسایی شدند. حتی در الجزایر نیز یک ایتالیایی ویروس را منتقل کرده است.همه اینها نشان میدهد انتقال ویروس قطعاً نتیجه موقعیت جغرافیایی و میزان ارتباطات توریستی و تجاری مردم دنیا با یک کشور است و ربطی به سیاستهای مبتنی بر قرنطینه یا جلوگیری از گسترش این ویروس ندارد. مسلماً هر کشوری که تعداد توریست بیشتری داشته و ارتباط تجاری بیشتری با کشور چین نیز داشته است، بیشتر در معرض ابتلا به این بیماری یا انتشار آن قرار دارد و متهم کردن کشورها با اهداف سیاسی تنها اقدامی از روی دشمنی و برای منحرف کردن افکار عمومی است.
منتشر شده در روزنامه وطن امروز / فایل پی دی اف
ارسال یک دیدگاه