توافق هستهای ایران با گروه 1+5 یا به بیان بهتر، آمریکا (به عنوان کدخدا و مذاکرهکننده اصلی)، در بسیاری از ابعاد، سیاستهای داخلی و خارجی دولت حسن روحانی را تغییر داد. از یک سو در عرصه داخلی دولت یازدهم به این نتیجه رسید که با استفاده از کارت برجام میتواند بسیاری از مشکلات داخلی را نادیده بگیرد و از سوی دیگر در عرصه سیاست خارجی نیز گمان کرد میتواند جغرافیای متحدان ایران را تغییر داده و به سمت اتحادهای جدید با اروپا و بویژه آمریکا پیش برود. سیاست نگاه به غرب و فراموش کردن یکشبه دوران تحریمها، بعد از خروج ترامپ از برجام، در نهایت گریبان دولت دوازدهم را گرفت.
این روزها ایران به دنبال بازسازی ائتلافهایی است که تا پیش از گفتوگوهای هستهای توانسته بودند به اقتصاد و صادرات ایران در دوران تحریمهای سنگین قبل از برجام کمک کنند اما آیا میتوان انتظار داشت کشورهایی که در دوران کوتاه اجرایی شدن برجام، به یکباره در تصمیمسازیهای دولت از مدار دوستان ایران خارج شده بودند، دوباره به این مدار بازگشته و به ایران در دور زدن تحریمها یا معامله اقتصادی با کشورمان یاری رسانند؟
از زمانی که آمریکا از برجام خارج شده است، صحبتهای زیادی درباره همکاری استراتژیک و اقتصادی با کشورهایی نظیر روسیه و چین، 2 کشور حاضر در توافق هستهای مطرح شده است. سفرهای مقامات ارشد دولت روحانی به روسیه و چین بلافاصله پس از خروج ترامپ از برجام نشان داد دولت غربگرا در ایران حالا به شرق متمایل شده است. این چرخش البته در حالی بود که این بار کسی در روسیه و چین با اشتیاق منتظر مقامات دولتی ایران نبود. عدهای معتقدند دلیل اینکه برخی مقامات و دیپلماتهای غیردولتی اکنون در حوزه دیپلماسی کشور فعال شدهاند، تلاشی برای جبران کاهش اعتبار دولت در حوزه سیاست خارجی است. شاید ماجرای سفر علیاکبر ولایتی، مشاور ارشد رهبر انقلاب در امور بینالملل به روسیه مثال خوبی باشد تا با تمرکز بر آن، این عدم اشتیاق در شرق نسبت به دولت غربگرا در تهران تبیین شود.
همزمان با سفر علیاکبر ولایتی به روسیه که با درخواست حسن روحانی از رهبر انقلاب صورت گرفت، برخی رسانههای حامی دولت که باید اقدام به پوشش اخبار این سفر میکردند، به طرز عجیبی اقدام به تخریب این سفر کردند. حامیان دولت با استناد به موافقت روسیه با طرح آمریکا برای افزایش تولید نفت، روسیه را شریک غیرقابل اعتمادی معرفی کردند.
آنها در این راه در طول تاریخ چنان به عقب بازگشتند که باز هم در رسانههای خود از توافقهایی مانند ترکمانچای یاد کردند تا نشان دهند از منظر تاریخی نیز روسها قابل اعتماد نیستند. این رویه البته از سوی طرفداران مذاکره با اوباما و ترامپ مطرح شد!
اینکه چرا برخی غربگرایان بشدت از دستاوردهای سفر ولایتی به روسیه دلخور شده بودند، قابل فهم است و قاعدتا نگرانی امثال غلامحسین کرباسچی که خواهان مذاکره ایران با ترامپ است، از تقویت روابط تهران و مسکو شفاف و روشن است اما در این میان یک سوال اساسی مطرح است و آن اینکه آیا در روابط بینالملل و سیاست خارجی، اعتماد به عنوان محور و محرک اصلی تنظیم روابط شناخته میشود یا اینکه منافع ملی به عنوان اهرم و محرک کلیدی، مناسبات کشورها را تنظیم میکند؟
بهتر است از منظر دیپلماسی و سیاست خارحی به تاریخچه رفتار ایران با همکارانش در زمان تحریمهای دوران قبل از برجام اشارهای شود. در آن دوران که اتحادیه اروپایی با یک اشاره کنگره آمریکا، میزان واردات نفت خود از ایران را به صفر رساند، این نگاه به شبرجامرق و حفظ ارتباطات با کشورهای این حوزه بود که توانست دوران تحریمها را تا حدی قابل تحمل کند. با این حال برجام با وجود اینکه توافقی بین ایران و کشورهای عضو گروه 1+5 یعنی روسیه، چین، آمریکا، فرانسه، انگلیس و آلمان بود، در نهایت از نظر اقتصادی تنها به نفع تعدادی از کشورهای اروپایی عمل کرد و عملاً اتحادهای قبلی با شرق تا حدود زیادی در تصمیمسازیهای دولتی در ایران به دست فراموشی سپرده شد. در دورانی که روسیه به دلیل مساله اوکراین بشدت به فاز رویارویی با غرب رسیده بود و مانند ایران با تحریمهای غربی ها رو به رو شده بود، دولت یازدهم که به برجام و وعدههای اروپایی و آمریکایی بشدت امیدوار شده و اعتقاد داشت «حرفهای اوباما و امضای کری برای ما سند است»، بدون لحظهای درنگ، به اروپا اعلام کرد که در صورت تحریم گاز روسیه، ایران میتواند گاز مورد نیاز اروپا را تأمین کند! نخستین شخصی که در سال 93 و در دوران اوج گفتوگوهای هستهای و تحریمهای روسیه به دلیل مساله اوکراین یکباره پای این ماجرا را به رسانهها باز کرد، علی ماجدی، معاون امور بینالملل زنگنه بود که از اعلام آمادگی ایران برای صادرات گاز به اروپا خبر داد و گفت: تمایل داریم صادرات گاز به اروپا را از مسیر ترکیه یا مسیرهای دیگر در دستور کار قرار دهیم.
علی ماجدی، معاون زنگنه که در دیدار با یک هیات فرانسوی این صحبت را به میان آورده بود میدانست این حرف به منزله پشت کردن به روسیه و روی آوردن به غرب در زمانی است که روسها نیز طعم تحریمها را مانند ایران میچشند. وی با بیان اینکه ایران، منابع گازی فراوانی در اختیار دارد، گفت: همانطور که متنوعسازی مقصدهای صادراتی برای ما اهمیت دارد، قطعاً اروپا نیز متنوع کردن منابع گازی خود را دنبال میکند.
چند روز پس از اظهارات ماجدی، بیژن زنگنه نیز به میدان آمد و برای صادرات گاز به اروپا چراغ سبز نشان داد. زنگنه در این باره اظهار داشت: جدا از مسأله اوکراین، اروپایی ها مایل هستند منابع تامین گاز و انرژی خود را متنوع کنند. زنگنه افزود: ایران همیشه مایل است به عنوان کشوری که قابلیت تامین گاز در احجام بسیار بزرگ را دارد، در بازار اروپا چه به شکل خط لوله و چه به شکل LNG حضور داشته باشد.
دیپلماسی انرژی البته در این میان تنها توسط مسؤولان بخش انرژی ایران دنبال نمیشد و محمدرضا نعمتزاده، وزیر وقت صنعت، معدن و تجارت نیز در گفتوگو با روزنامه آلمانی هاندلزبلات صراحتاً اعلام کرد: «ایران بزرگترین ذخایر گاز جهان را در اختیار دارد و ما هماکنون روی پروژههای بزرگتری کار میکنیم تا بتوانیم خط لولهای بسازیم که به وسیله آن بتوان به ترکیه سوخت صادر کرد. به این ترتیب ما میتوانیم به کشورهای غربی گاز صادر کنیم.» نعمتزاده همچنین گفت ایران میتواند شریکی قابل اعتماد برای مدت زمانی طولانی باشد و افزود: «ما ذخایر گاز داریم و میخواهیم همکاری کنیم».
این خبرها در آن مقطع به سرعت در رسانههای داخلی و خارجی بازتاب گستردهای در پی داشت و برخی از تحلیلگران غربی، در تشریح این موضع نوشتند: «در تحریم غرب علیه روسیه، ایران میخواهد همان نقشی را بازی کند که عربستان در تحریم نفتی ایران توسط غرب ایفا کرد. بدین صورت که با کاهش سهم ایران در بازار فروش نفت جهان، تنها کشوری که بخوبی این خلأ را پر کرد، عربستان بود و حال نیز در صورت تحریم گازی غرب علیه روسیه (بخش اعظمی از درآمد روسیه از محل فروش گاز است)، ایران نیز میخواهد این خلأ را پر کند».
خبرگزاری رویترز در همان زمان که مسؤولان ایرانی مشتاقانه در حال سخنرانی درباره جایگزین کردن گاز ایران با روسیه در بازار اروپا بودند، گزارش داد
اتحادیه اروپایی به صورت آرام و چراغ خاموش به دنبال طرحی است که بتواند گاز طبیعی ایران را جایگزین روسیه تحت تحریم کند.
یک منبع مطلع در شورای اروپایی به رویترز گفته بود هماکنون با وجود بحرانهای صورت گرفته و روابط بین غرب و روسیه، ایران براحتی میتواند با غرب درباره صادرات گاز خود صحبت کند. در این باره پارلمان اروپا نیز جلسات غیرعلنیای را برگزار کرده و به صورت مخفیانه در حال تهیه طرحی برای امکانسنجی واردات گاز از ایران بود. در یکی از اسنادی که در پارلمان اروپا منتشر شده و در اختیار نمایندگان قرار گرفته بود، موضوع جایگزین کردن ایران با روسیه برای تامین گاز اروپا مطرح شده بود.
این سند به همین آسانی که در اختیار رویترز قرار گرفته بود، در اختیار روسها و سایر رسانههای جهان نیز قرار گرفت. از سوی دیگر، سیاست اعلام حمایت از تحریمهای گازی روسیه در حالی به ایران منتقل و دیکته شد که در همان زمان کارشناسان مسائل نفت و گاز عنوان میکردند اصولاً ایران توان تولید و صادرات گاز به اروپا را نداشته و این کار در حالی که ایرانیان خود به اندازه مصرف داخلیشان گاز تولید میکنند، ریسکی بزرگ برای امنیت انرژی در داخل کشور است. پایگاه تحلیلی International Policy Digest در سال 93 همزمان با مطرح شدن این پیشنهاد ایران برای تأمین گاز مورد نیاز اروپا نوشت: «در فاصله بین سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۲، همواره میزان «تولید گاز طبیعی» در ایران برابر بوده است با میزان «مصرف گاز طبیعی» و این نکته گویای آن است که بهرغم وجود پتانسیل بالا برای تولید و صادرات گاز اما میزان تولید گاز ایران هنوز نتوانسته است از میزان مصرف گاز این کشور فاصله بگیرد و لذا برای اینکه ایران بتواند در بازارهای جهانی صادرات گاز، نقش جدی ایفا کند باید از یک سو سعی کند مصرف داخلی خود را «کنترل و مدیریت» و از سوی دیگر تلاش کند با سرمایهگذاریهای گسترده، ظرفیتهای بالقوه صادراتی را بالفعل کند».
در نهایت در نتیجهگیریای که کارشناسان داخلی از این گزارش کردند، مشخص شد اعلام خبر «آمادگی ایران برای صادرات گاز به اروپا» توسط معاون وزیر نفت در حالی صورت پذیرفت که ایران اگر چه ظرفیت بالقوه آن را داراست اما توان صادرات گاز به اروپا را ندارد!
به هر حال دولت ایران در بحبوحه مذاکرات با 1+5 و در اوج بحران میان روسیه و غرب بر سر اوکراین و کریمه، به دوست شمالی خود پشت کرد؛ جانب اروپا و آمریکا را گرفت و برای انجام کاری ابراز تمایل کرد که حالا عربستان برای اعمال تحریمهای ایران در حال انجام است!
به مرور اما باز هم مشخص شد اروپا و آمریکا نهتنها فرصتهای سرمایهگذاری برای ایران به حساب نمیآیند، بلکه اساسا برای هر نوع تعامل اقتصادی و سیاسی نیز غیرقابل اعتماد هستند. توافق هستهای شکل گرفت ولی به اذعان مقامات ارشد دولت روحانی دستاورد آن برای ایران تقریبا هیچ بود. حالا آمریکا از برجام خارچ شده است. مذاکرات با اروپا بیرمق دنبال میشود ولی در این میان روابط دولت ایران با دوستان دیروز یعنی روسیه و چین آیا بر مدار سابق است؟
دست به دامان نظام!
سفر علیاکبر ولایتی به روسیه اقدام نظام برای ترمیم روابط با کشورهای شرقی باقیمانده در برجام بود. با خروج آمریکا از برجام، دولت روحانی به این نتیجه رسید که در روزهای جیکجیک ظریف و کری باید برای زمستان برجام نیز تدبیری میاندیشید. این بار دولت حسن روحانی دست به دامان نظام شد تا علیاکبر ولایتی به روسیه فرستاده شود و وی نقطه اعتمادی برای روسها باشد تا ائتلاف استراتژیک خود با ایران در جبهه سوریه را به دیگر حوزهها گسترش دهند. این بلیتی بود که نظام برای دولت روحانی خرج کرد.
بر اساس اظهارات علیاکبر ولایتی، ولادیمیر پوتین خواستار تقویت تجارت با ایران تا 50 میلیارد دلار شده است. تجارتی که بخش عمده آن مربوط به خرید نفت از ایران است. بر اساس برخی شنیدهها خرید نفت روسیه از ایران نیز قطعهای از بسته اروپا به ایران است.
به هر حال این ماجرا، تنها یک نمونه از تصمیمگیریهای احساسی و تبلیغاتی در زمان گفتوگوهای هستهای است که منجر به بیاعتبار شدن یک دولت میشود. اینکه در روزهای اخیر رهبر انقلاب بیان کردهاند باید هم نگاه به شرق داشت و هم به غرب، مؤید همین موضوع است که با توجه به ماهیت غیرقابل اعتماد قدرتهای خارجی، دولتها در ایران نباید نسبت به هر کدام از قدرتهای خارجی دچار شیفتگی و سادهلوحی شوند، بلکه باید در مناسبات خارجی نوعی توازن منطقی و مبتنی بر منافع ملی ایجاد شود.
منتشر شده در : وطن امروز پی دی اف روزنامه :vatan zanganeh
ارسال یک دیدگاه