در سال ۱۹۶۰، در اوج جنگ سرد، «دوایت آیزنهاور» به مانیل سفر کرد و به اولین رییس جمهور ایالات متحده تبدیل شد که از فیلیپین بازدید می‌کرد. قبل از آن این کشور تنها میزبان یکی از روسای جمهوری آینده آمریکا یعنی «ویلیام هاوارد تفت» بود که به عنوان رییس دولت استعماری در این کشور مستقر شده بود. از تفت در فیلیپین با دو لحظه تاسف بار یاد می‌شود: او از فیلیپینی‌ها با عنوان «برادران کوچک قهوه‌ای» نام برد و از او عکسی نیز منتشر شد که وی را در حال اسب سواری و شکار یک بوفالوی بی‌دفاع نشان می‌داد. این ماجرا‌ها همانظور که روزنامه فیلیپینی بعدا به آن اشاره کرد، «تصویری مناسب از سنگین شدن رابطه بین ایالات متحده و فیلیپین بود».

در مقابل، آیزنهاور سفر خود را به عنوان سفری استراتژیک از لحاظ ایحاد رابطه دوستانه با این کشور به تصویر کشید. او میزبان خود را در زمانی که رقابت بر سر رهبری و تاثیر گذاری بر آسیا بالا گرفته بود، «حکومتی برابر و مستقل» نامید. در آن زمان بزرگ‌ترین دشمن آمریکا «اتحاد جماهیر شوروی» بود. آیزنهاور کار را جلو‌تر برد و تاکید کرد: «در سرزمینهایی که در حال حاضر کمونیست‌ها در آن با قدرت مشت آهنین خود حکومت می‌کنند آرمان‌های ابدی بشریت را نمی‌شود برای همیشه سرکوب کرد». در دهه‌های بعد از این سفر، ایالات متحده فیلیپین را تبدیل به بزرگ‌ترین مرکز ارتباطات نظامی و تهیه وسایل ارتباطی نظامی تبدیل کرد. اما زمانی که اتحاد جماهیر شوروی از هم پاشید و جنگ سرد پایان یافت، روابط آمریکا و فیلیپین نیز به پایین‌ترین میزان خود رسید. در سال ۱۹۹۲، سنای فیلیپین پایگاههای نظامی آمریکا را به عنوان بقایای استعمار، توهینی به حاکمیت فیلیپین دانست و خواستار خروج نیروهای نظامی ایالات متحده از این کشور شد. این کار در آن زمان به عنوان «بزرگ‌ترین عقب نشینی ایالات متحده از غرب اقیانوس آرام» توصیف شد.

روز دوشنبه هفته گذشته ۶ دهه بعد از سفر آیزنهاور به فیلیپین و یک دهه بعد از آخرین بازدید رییس جمهور آمریکا از این کشور، باراک اوباما به فیلیپین رفت تا نشان دهد چگونه آمریکا بعد از این همه سال دوباره به دنبال رهبری و نفوذ بیشتر بر آسیا است. سفر دو روزه اوباما به فیلیپین بیشتر جنبه نمادین داشت تا استراتژیک. دو طرف بر این مسئله توافق کردند که قرار دادی ده ساله را به امضا برسانند که بر اساس آن فیلیپین اجازه خواهد داد جت‌های جنگنده ایالات متحده به موقعیت قبلی خود در این منطقه بازگردند. البته هنوز مشخص نیست که آمریکا تا چه سطحی از نیرو و تجهیزات خود را به این منطقه اعزام خواهد کرد؛ گرچه این مسئله به سطح قبلی خود که موجب شد ایستگاه نیروی دریایی Subic در خلیج فیلیپین قرار بگیرد نخواهد رسید چرا که بر اساس قوانین فیلیپین این مسئله غیر ممکن است. در حال حاضر نیز مخالفت‌های زیادی با حضور دوباره آمریکا در منطقه وجود دارد و به طور مثال مخالفان دولت در فیلیپین این مجوز را «هدیه‌ای از طرف رییس جمهور دست‌نشانده آمریکا به استاد امپریالیست خود نامیدند.»

اوباما و چشم انداز اقتصادی دهه پیش رو

سفر اوباما به فیلیپین آخرین محل توقف او در سفر هفت روزه‌اش به منطقه غرب آسیا بود که برای این هدف برنامه ریزی و طراحی شده بود که نشان دهد دولت متمایل به «توازن دوباره» نظامی، دیپلماتیک، و منابع اقتصادی در سیاست خارجه‌اش در قبال این منطقه است تا از منجلاب اقتصادی و سیاسی در منطقه خاورمیانه دور بماند.

اوباما در ژاپن و کره جنوبی و مالزی به خوبی مورد استقبال قرار گرفت اما بیش از همه این سفر یادآور مشکلاتی بود که آمریکا برای گسترش نقش خود در منطقه با آن مواجه بوده است. آمریکا و ژاپن در مذاکرات مربوط به معاملات و تجارت اقتصادی خود پیشرفت‌هایی داشتند اما این گفت‌و‌گو‌ها در زمان اعلام رسیدن به توافق در زمینه تصویب مشارکت «ترنس پسیفیک» (پیمانی همه جانبه و فراگیر که موانع تجاری دوازده کشور آسیایی و اقیانوس آرام را با غرب مرتفع می‌سازد) متوقف شد. تام دونیلیون، مشاور سابق امنیت ملی اوباما و یکی از معماران اصلی سیاست تمرکز بر آسیا استدلال می‌کند که اگر این توافق به دست آید قانون تجاری جدید «جایگاه رهبری ایالات متحده در آسیا را محکمتر کرده و آمریکا را در وسط یک پروژه بزرگ قرار می‌دهد: «نوشتن قوانینی که بر اقتصاد جهانی در یک دهه آینده حاکم هستند.»

نصاویر حضور اوباما در حالی در سرتاسر حاشیه اقیانوس آرام منتشر می‌شود که نیروهای طرفدار روسیه در حال حرکت به سمت تحکیم دستاوردهای خود در اوکراین بوده و استعاره‌ای شفاف و زنده را از روابط دوران جنگ سرد بین آمریکا و روسیه از یک طرف و آمریکا و چین از سوی دیگر به وجود آورده اند؛ هر چند ما شاهد شکل گیری اتحاد جدیدی بین روسیه و چین نیستیم. این دو قدرت همیشه در تضاد بوده‌اند تا همکاری نزدیک و متقابل. گشت و گذارهای پوتین در کریمه و اوکراین نیز رهبران چینی را در موقعیت ناراحت کننده‌ای قرار داده است: چینی‌ها برای حمایت از الحاق کریمه به روسیه باید از نقض حاکمیت ملی و تمامیت ارضی اوکراین دفاع کنند و این مسئله تابوی بزرگ برای سیاستمداران چینی است چرا که آن‌ها نیز نگران هستند همین رویه در مناطق غربی این کشور که جزو مناطق همیشه نا امن به حساب می‌آید تکرار شود. با این حال چین در رویه‌ای دیگر به مقاومت روسیه در برابر غرب و نگاه جدید در جهان به مفهوم سرزمین مادری که توسط روسیه بنیان گذاشته شده، به دیده تحسین می‌نگرد چرا که در مقابل ژاپن و جزایر مورد ادعای دو طرف در شرق و جنوب دریای چین دوست دارد چنین رویه‌ای را در برابر ژاپن به کار ببرد.

اما آنچه که بیشتر از همه در مورد رقابت‌های در حال ظهور برای رهبری در آسیا مورد توجه است این است که این رقابت تازه آغاز شده است. اوج گرفتن مدل ارتباطی چینی- روسی هنوز به تاثیر گذاری گسترده‌تر و قدرت نرم ترجمه نشده است. پس از تکیه چهار دهه‌ای بر استراتژی کمتر شناخته شده چینی با عنوان «تائوگانگ یانگویی» یا به بیان بهتر «قدرتت را مخفی نگه دار و زمان بخر»، چین دیگر حجالت نمی‌کشد که جاه‌طلبی‌هایش برای شناخته شدن به عنوان قدرت بر‌تر منطقه آسیا – که به نظر چینی‌ها حیاط خلوت این کشور است –برملا شده و شناخته شود.

در داخل چین، رییس جمهور این کشور خود را به عنوان قدرت بلامنازع جزب کمونیست ثابت کرده است و دیپلماسی او نیز بر پایه این جمله شکل داده شده: «نوسازی بزرگ ملت چین». این رویکرد چین را همچنان در تنش با همسایگان خود قرار داده است. چندی پیش «بنینو آکویینو» رییس جمهور فیلیپین، خواسته های ارضی چین را با آرزوهای هیتلر در سال ۱۹۳۸ مقایسه کرده بود. (چینی‌ها هم به این وجهه تاریخ زیاد فکر می‌کنند چرا که در اوایل سال جاری یک بانکدار برجسته چینی به یکی از مخاطبین خود گفته بود که ژاپنی‌ها در این قسمت از دنیا «نازی‌های آسیا» هستند.)

تلاش برای جبران شکست در خاورمیانه

سفر اوباما به منطقه شرق آسیا، علامتی از تجدید عهد تازه با آسیا است اما ایالات متحده هنوز سیگنالهای درستی در مورد اینکه می‌تواند رهبری را در این منطقه در دست بگیرد، از خود بروز نداده است. بعد از یک دهه که تعهدات مالی و نظامی آمریکا در عراق و افغانستان و همچنین بحران مالی اروپا توانایی آمریکا در تعامل با آسیا را دچار اختلال کرده و تحرک او در منطقه را نیز کمتر کرده است، به نظر می‌رسد تغییراتی در راه است. نیمی از تولیدات اقتصادی دنیا در منطقه آسیا شکل می‌گیرد و این منطقه، بهترین و بر‌ترین منطقه برای صادرات آمریکا است و تا پایان این دهه سهم ایالات متحده از منابع دریایی در اقیانوس آرام به اندازه ۶۰ درصداز کل داراییهای جهانی این کشور خواهد شد. هم اینک این مسئله در دست اوباما و رییس جمهور بعد از او است که تعیین کنند تا چه میزان می‌خواهند رابطه خود با شرق آسیا را گسترش دهند.

منتشر شده در: هفته نامه خط خبر