«لیندسی گراهام» نماینده جنگطلب کنگره امروز به تبعیت از صحبتهای مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا با ادعای این که ایران مسئول حمله به تأسیسات نفتی آرامکو سعودی است، خواستار حمله آمریکا به تأسیسات نفتی ایران شد! این صحبت که در توئیت لیندسی گراهام بیان شده بود آنقدر مضحک بود که کاربران اینترنتی نیز پاسخهای جالبی به او دادند. غیر از این که برخی از خبرنگاران آمریکایی به او گوشزد کرده بودند که همین چند وقت پیش کنگره آمریکا طرحی را تصویب کرد دولت آمریکا نتواند بدون اجازه از کنگره دست به اقدامات نظامی علیه ایران بزند، تعداد دیگری از کاربران نیز به او گفتند حواسش باشد بولتون به دلیل همین مسئله کارش را از دست داد و از کاخ سفید اخراج شد.
تحلیلهای زیادی در رسانههای آمریکایی در خصوص دلایل اخراج بولتون از کاخ سفید بیان شده است. از مسائل مربوط به مذاکرات با طالبان و کره شمالی گرفته تا جنگطلب بودن او در کاخ سفید و عدم همکاریاش با سایر کارمندان و مشاوران ترامپ، همه از جمله دلایلی بوده است که تحلیلگران رسانههای مختلف از آنها بهعنوان دلایل اخراج بولتون یادکردهاند.
اما تصمیم ترامپ را میتوان از بعد دیگری نیز تحلیل کرد که شاید چندان در چشمانداز کوتاهمدت سیاست خارجی آمریکا چندان با اهمیت به نظر نیاید اما مطمئناً زمانی که به صورت مباحث تمدنی به آن پرداخته شود، حائز اهمیت فراوانی میشود. معمولاً امپراتوریهای بزرگ و دوران اوج و حضیضشان را با تمدن بزرگ روم میسنجند. بااینحال امپراتوری بریتانیا نیز از حیث عظمت و بزرگی با امپراتوری روم تقریباً برابری میکرد و از این منظر برای قرن حاضر افول این امپراتور در قرن نوزدهم برای دنیا و به خصوص آمریکاییها دارای اهمیت است که نشان میدهد زوال امپراتوریها تنها متعلق به دنیای کهن نبوده و در دنیای نوین کنونی نیز میتوان اوج و زوال یک تمدن و یا کشوری که داعیه امپراتوری دارد را مشاهده کرد. از این حیث، بسیاری از تحلیلگران آمریکایی، این کشور را با امپراتوری بریتانیا در قرن نوزدهم مقایسه کرده و بیان میکنند مطالعه نحوه افول این امپراتوری که زمانی یکچهارم سرزمینهای جهان و یکچهارم جمعیت جهان را در بر داشته و بزرگترین نیروی دریایی تاریخ مسئولیت حفاظت از آن را بر عهده داشت، میتواند نشان دهد که یک امپراتوری حتی در دوران اوج تجهیزات و دستاوردهای نظامی نیز میتواند به سقوط و زوال کشیده شود.
علت اصلی این افول اما نه جنگ جهانی اول و دوم، بلکه جنگی بود که در تاریخ از آن بهعنوان جنگ بوئر یاد میکنند. این جنگ باوجود این که چندان معروفیتی در تاریخ ندارد و کمتر شناخته شده است اما مسبب اصلی فروپاشی یک امپراتوری در دنیا بود و میتواند درس بزرگی برای آمریکای امروز نیز داشته باشد. لندن در زمان جنگهای بوئر که در فاصله سالهای 1889 تا 1902 در آفریقای جنوبی میان مهاجران هلندی که خود را بوئر ها مینامیدند و انگلیسیها شکل گرفت، با تجهیزات جنگی و شمار نفرات بالای خود مطمئن بود که با کمترین هزینه و دشوار به پیروزی خواهد رسید. بااینحال جنگ بوئر به باتلاقی برای نیروهای نظامی انگلیس تبدیل شد که سالها در آن باقی ماندند. بوئر ها که فنون جنگهای غیرمتقارن را بهخوبی بلد بوده و سرزمین را نیز بهخوبی مشناختند، با تاکتیکهای موفق خود سربازان انگلیسی را چنان به خشم آوردند که آنها مانند سربازان آمریکایی در جنگ ویتنام رو به آتش زدن روستاها و کشتار غیرنظامیان و اعمال غیرانسانی آوردند. گرچه بوئر ها درنهایت امکان پس راندن انگلیسیها را پیدا نکردند اما چنان مقاومتی از خود نشان دادند که 450 هزار نظامی انگلیسی باآنهمه ادوات و تجهیزات نظامی در مقابل 45 هزار شبهنظامی ناتوان و مستأصل شدند. انگلستان درنهایت به تعداد شبهنظامیان بوئری، نیروهای خود را از دست داد یعنی 45 هزار نیروی انگلیسی در این جنگ کشته شدند و در طول جنگ به دلیل هزینه کرد بالا، انواع و اقسام فسادهای مالی نظامی نیز رخ داد که بعدها در لندن برای آنها سروصدای زیادی به پا شد. در آن زمان انگلستان به حدی از قساوت و آدم کشی روی آورده بود که در کل دنیا هیچکس نمیتوانست از این کشور اعلام حمایت کند زیرا به حمایت از قاتلان و جانیان شهره میشد. آبروی بریتانیا در آن جنگ به کلی رفت و بعد از آن، ارتش بیرمق مانده بریتانیا تازه وارد جنگ جهانی اول و دوم شد.
برخی از تحلیلگران حوزه بینالملل براین عقیده بودهاند که آمریکا بعد از حوادث 11 سپتامبر به شدت به سمت تبدیل شدن به امپراتوری بریتانیا پیش میرود. آمریکا در افغانستان وارد میدان مبارزه شد اما بعد از 9 سال سرانجام توانست بنلادن را شکار کند و مبارزه با طالبان هنوز بعد از گذشت 18 سال از حوادث 11 سپتامبر ادامه دارد. ایالاتمتحده بعد از آن به عراق حمله کرد و باوجوداینکه صدام به دست عدالت سپرده شد، اما به قول معمر قذافی، با این حمله، درهای جهنم به روی خاورمیانه گشوده شد و انبوهی از شبهنظامیان تروریست عراق و سوریه را به آتش کشیدند. حالا سالهاست که آمریکا درگیر در جنگ عراق است و تمام حیلههایش برای از بین بردن نظام بشار اسد در سوریه نیز با شکست مواجه شده است.
هرچه جلوتر میرویم، ایالاتمتحده را میبینیم که تحت ریاست روسای جمهور مختلف از دموکرات گرفته تا جمهوریخواه درگیر در جنگهای بیپایان دیگری میشود و نظریهپردازان افول آمریکا در انتظار ضربه نهایی هستند. اولین ضربهها به امپراتوری آمریکا بعد از 11 سپتامبر شاید در افغانستان، عراق، سوریه و یمن خورده باشد اما مهمترین آن و ضربه نهایی توسط ایران خواهد بود و بسیاری از تحلیلگران حوزه روابط بینالملل بر این مسئله اتفاقنظر دارند که اگر آمریکا بخواهد وارد جنگی دیگر در منطقه خاورمیانه شود، آنهم جنگ با کشوری مانند ایران، این جنگ، جنگی برای زوال قدرت آمریکا خواهد بود.
ترامپ در روزهایی که با طالبان گفت و میکرد تا بلکه راهی برای خروج از افغانستان بیاید، در روزی که میخواست به ایران حمله موشکی کند و به قول خودش در دقیقه 90 از این کار انصراف داد، در روزی که ارتش یمن بعد از چهار سال جنگ و قحطی توانست تأسیسات نفتی آرامکو سعودی را چنان موردحمله قرار دهد که تولید نفت عربستان به نصف برسد، در روزی که رهبران و شخصیتهای عراق و سوریه و لبنان از ایران و ملت و رهبر عاشورایی ایران تجلیل میکنند، این موضوع را بهخوبی مشاهده کرد. او میداند حمله به ایران، آخرین قطعه از پازل زوال آمریکا خواهد بود و به همین دلیل بولتون را با چنان عصبانیتی از کاخ سفید بیرون میکند!
منتشر شده در : تسنیم
ارسال یک دیدگاه