از همان ابتدای انتخاب شدن ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور ایالات‌متحده مشخص بود که رسانه‌های تاثیرگذار آمریکایی که عمدتاً دنباله‌روی لیبرال‌ها در این کشور هستند عزم خود را جزم کرده‌اند تا از او یک هیولا بسازند. درست است که او در بسیاری از مسایل واقعا یک هیولا است اما این ماجرا از کجا شکل گرفت و ترامپ تا چه حد به تصویری که رسانه‌هایی مانند سی‌ان‌ان و یا نیویورک‌تایمز و واشنگتن‌پست از او ساخته‌اند، نزدیک است؟ در جنگ میان رسانه‌ها و ترامپ جه کسی در ابتدای کار پیروز میدان بود؟ مایکل وولف در کتاب جنجالی «آتش و خشم درون کاخ سفید ترامپ» به این سؤالات پاسخ داده است.

 ده روز قبل از مراسم تحلیف دونالد ترامپ به‌عنوان چهل و پنجمین رئیس‌جمهور ایالات‌متحده، گروهی از کارمندان ترامپ – مردانی با کت‌وشلوار و کراوات‌هایی که ترامپ به کارمندانش توصیه می‌کرد بپوشند و زنانی که با کفش‌های پاشنه‌بلند و دامن‌های کوتاه و موهای تا سرشانه‌شان، موردعلاقه او بودند – مشغول تماشای سخنرانی خداحافظی باراک اوباما از یک لب‌تاپ در دفتر «انتقال» بودند. یکی از کارمندان جوان دراین‌باره گفت: «آقای ترامپ گفت که او هرگز حتی به یکی از سخنرانی‌های اوباما هم گوش نداده است. او گفت که آن‌ها بیش‌ازاندازه حوصله سربر بودند.»

زمانی که اوباما در حال سخنرانی خداحافظی‌اش بود، بقیه کارمندان ترامپ در حال آماده‌سازی فضا برای اولین کنفرانس خبری او بعداز انتخابات بودند که قرار بود روز آینده در سالن برج او در نیویورک برگزار شود. برنامه این بود که نشان داده شود تلاش زیادی می‌شود که ترامپ خود را از درگیری‌های تجاری قبلی خود رها کرده و به‌طور رسمی کارهای خود را بعد از ریاست جمهوری، رها کند. تا آن زمان تحلیل ترامپ این بود که او به خاطر همین درگیری‌های تجاری که داشته برنده انتخابات شده است – به خاطر تجارتش، ارتباطاتی که داشته، تجربیات و البته برند ترامپ – او فکر می‌کرد همچنان می‌تواند به کارهایش ادامه دهد و همه این واقعیت که ترامپ تاجری است که رئیس‌جمهور شده است را می‌پذیرند. کلیان کانوی به ترامپ پیشنهاد داده بود که ترامپ چهره‌ای مظلوم و قربانی را به خود گرفته و از این مسئله بگوید که چه‌کار بزرگی انجام می‌دهد که خود را قربانی کارهای ریاست جمهوری می‌کند و از تجارتش دست می‌کشد.

بعد از آتشی که ترامپ به خاطر نادیده گرفتن قوانین مربوط به مغایرت منافع ایجاد کرده بود، حالا می‌خواست در یک اقدام نمایشی، یک کار سخاوتمندانه از خود نشان دهد و از دنیای تجارت دست بکشد. او که در لابی برج‌اش در کنار یک میز پر از پوشه‌های سندهای مختلف و مقالات حقوقی قرارگرفته بود، تلاش گسترده‌ای انجام می‌داد که نشان دهد کار غیرممکن را انجام داده و به‌این‌ترتیب به‌طور انحصاری به کار مردم تمرکز خواهد کرد.

بااین‌حال تمام این کارها به ناگهان اثرگذاری خود را از دست داد. یک شرکت تحقیقاتی مخالف ترامپ به نام «فیوژن جی‌پی‌اس» که توسط یک روزنامه‌نگار احداث‌شده و برای مشتریان خود اطلاعات اقتصادی تهیه می‌کرد، توسط حزب دموکرات به کار گرفته شد تا تحقیقاتی را راجع به رئیس‌جمهور منتخب انجام دهد.

شرکت فیوژن، کریستوفر استیل، یکی از جاسوسان سابق انگلیسی را در ماه ژوئن سال 2016 استخدام کرده بود تا به بررسی صحبت‌های مکرر ترامپ در خصوص رابطه‌اش با ولادیمیر پوتین و همچنین رابطه او با کاخ کرملین بپردازد. استیل با گزارش‌هایی که از منابع اطلاعاتی روس به دست آورده بود، گزارشی را تهیه‌کرده بود که حالا دیگر به لفظ روسی به آن «دوسیه ترامپ» می‌گفتند و برای او بسیار مخرب بود. این گزارش بیان کرده بود که دولت پوتین از دونالد ترامپ اخاذی کرده و او را تحت‌فشار قرارداده است.

در ماه سپتامبر، استیل با خبرنگاران نیویورک‌تایمز، واشنگتن‌پست، یاهو نیوز، نیویورکر و سی‌ان‌ان جلسه گذاشت و خلاصه‌ای از این پرونده را برای آن‌ها شرح داد. همه این رسانه‌ها از اینکه از این اطلاعات تائید نشده استفاده کرده و آن را منتشر کنند، سر باز زدند چراکه اعتقاد داشتند منابع این اطلاعات قابل‌اطمینان نیست. بااین‌حال روز قبل از کنفرانس مطبوعاتی ترامپ، سی‌ان‌ان بخش‌ها و جزییاتی از دوسیه استیل را منتشر کرد. تقریباً بلافاصله بعدازآن سایت «بازفید»، تمام پرونده را منتشر کرد.

رسانه‌ها در آستانه رسیدن ترامپ به کاخ سفید و رسمی‌شدن ریاست جمهوری‌اش نظریه‌های توطئه را در ابعاد مختلف علیه او منتشر کردند. تئوری اصلی این اطلاعات این بود که روس‌ها در طی یکی از سفرهای دونالد ترامپ به مسکو، طرحی چیده و کسی را برای همراهی با ترامپ فرستادند که بتوانند از طریق طرح‌هایی که داشتند و شامل ارتباط ترامپ با زنان روسپی و تهیه فیلم‌های ویدئویی از این ارتباطات بود، او را تحت‌فشار قرارداده و از ترامپ اخاذی کنند. نتیجه ضمنی این طرح هم مشخص بود: ترامپ به دلیل این اتفاقات با روس‌ها به توافق رسیده بود که در انتخابات تقلب کنند و او رئیس‌جمهور شود تا درنهایت «آدم ساده‌لوح پوتین» در کاخ سفید قرار گیرد.

اگر این مسئله درست بود، آمریکا دریکی از لحظات فوق‌العاده تاریخ دموکراسی، روابط بین‌المللی و روزنامه‌نگاری قرارگرفته بود. اگر این مسئله درست نبود- و به نظر می‌رسید که قبول کردن آن نیز بسیار سخت باشد – آنگاه این‌طور به نظر می‌رسید که همانند آنچه ترامپ و استیو بنن اعتقاد داشته و بارها بیان کرده بودند، رسانه‌ها در یک حرکت چشمگیر در تاریخ دموکراسی آن‌قدر به دلیل عصبانیت و خشم –چه از منظر ایدئولوژیک و چه مسائل شخصی – کور بودند که هر کاری می‌کردند تا رئیس‌جمهور منتخب را به زیر بکشند.

مارک همینگوی از روزنامه‌نگاران محافظه‌کار و البته مخالف ترامپ در نشریه «ویکلی استاندارد»، چنین استدلال کرد که این پارادوکسی جدید است که دو راوی غیرقابل‌اعتماد زندگی آمریکایی را در برگرفته‌اند: «رئیس‌جمهور منتخبی که با اطلاعات بسیار کم و عموماً بدون داشتن مبنای واقعی و حقیقی سخنرانی می‌کند و رسانه‌ای که با این چارچوب فکری اخبار رئیس‌جمهور را پوشش می‌دهد که هر چه این فرد انجام می‌دهد به‌طور پیش‌فرض مخالف قانون اساسی بوده و سوءاستفاده از قدرت است.»

بعدازظهر روز 11 ژانویه، این دو فرضیه مخالف، چهره اصلی خود را در لابی برج ترامپ نشان دادند: دجال سیاسی، چهره تاریک اما «دلقک رسوایی‌ها» که برای دشمن کار می‌کند در مقابل رسانه‌های انقلابی متعصب که غرق در خبرهای قطعی و تئوری‌های توطئه بودند قرار گرفت. هرکدام از دو طرف برای طرف دیگر، یک نسخه جعلی از واقعیت را نمایش داد. اگر نوشته‌های مربوط به این کنفرانس را در سبک کتاب‌های کمیک طراحی می‌کردند چنین نمایشی از کار درمی‌آمد: اول ترامپ در ثنا و ستایش خود می‌گفت: «من بزرگ‌ترین تولیدکننده شغلی خواهم شد که خدا آفریده است …»

اما رسانه‌ها مسائل سطحی دیگری را پیش او مطرح می‌کردند:

«کهنه سربازانی که گمان می‌رود سرطان دارند، تا زمانی که سرطانشان پیشرفته نشود، نمی‌توانند هیچ دکتری را ببینند.»

بعدازآن اما این گفت‌وگو به طرزی باورنکردنی‌ای ادامه یافت:

«من سال‌ها پیش در مراسم انتخاب دختر شایسته جهان در روسیه حضور داشتم که واقعاً بسیار عالی برگزار شد. من به همه گفتم که بسیار مراقب باشند به خاطر اینکه در نهایت نمی‌خواهید خودتان را در تلویزیون ببینید چراکه دوربین‌ها همه‌جا هستند. و دوباره می‌گویم نه در روسیه، بلکه در همه‌جای دنیا دوربین‌ها وجود دارند. اما حالا آیا واقعاً کسی این حرف‌ها را باور می‌کند؟ درهرصورت من از این نوع افراد دوری می‌کنم. باور کنید.»

بعدازآن نوبت به انکار می‌رسد:

«من هیچ قراری با روسیه نبسته‌ام. من هیچ معامله‌ای نداشتم که بتواند در روسیه انجام شود و هیچ وامی هم در روسیه ندارم. اما باید یک‌چیز را بگویم … تعطیلات هفته گذشته به من پیشنهاد شد که قراردادی دو میلیارد دلاری را در دوبی امضا کنم و این کار را نکردم و معامله را رد کردم. مجبور نبودم این کار را انجام دهم زیرا همان‌طور که می‌دانید من به‌عنوان رئیس‌جمهور، هیچ تضاد منافعی در این قرارداد نمی‌دیدم. من در مورد این قرارداد تا سه ماه قبل هم هیچ‌چیز نمی‌دانستم اما به نظرم اقدام درستی آمد که آن را انجام ندهم. من نمی‌خواهم از هیچ جیز سودی ببرم. من به‌عنوان رئیس‌جمهور دیدگاهی بدون تضاد منافع شخصی با ریاست جمهوری دارم. من می‌توانم تجارتم را اداره کنم. می‌توانم هم تجارتم را اداره کنم و هم دولت را. اینکه این مسئله چطور دیده می‌شود را دوست ندارم اما درهرصورت می‌توانم هر دو کار را باهم و به‌صورت هم‌زمان انجام دهم. من می‌توانم سازمان ترامپ را اداره کنم که شرکتی بسیار عظیم است و می‌توانم دولت را هم اداره کنم. اما نمی‌خواهم این دو کار را به‌صورت هم‌زمان انجام دهم.»

بعد از آن حمله مستقیم به سی‌ان‌ان که دشمن اصلی او در این ماجرا بود آغاز شد:

«سازمان شما وحشتناک است. سازمان شما وحشتناک است … ساکت.. ساکت.. بی‌ادب نباش.. … نه من اجازه نمی‌دهم سؤال بپرسید. … اجازه نمی‌دهم سؤال بپرسید … شما اخبار جعلی هستید.»

و در پایان :

«آن گزارش در وهله اول اصلاً نباید چاپ می‌شد زیرا ارزش آن کاغذی که صرفش شد را نداشت. من به شما میگویم که این اتفاق هرگز و اصلاً نباید می‌افتاد. 22 میلیون حساب توسط چینی‌ها هک شده است. این به خاطر این است که ما هیچ دفاعی نداریم. ما توسط افرادی اداره می‌شدیم که نمی‌دانستند چه‌کار می‌کنند. روسیه زمانی که من کشور را هدایت کنم، احترام بیشتری برای ما قائل خواهد شد. و نه‌تنها روسیه، بلکه چین هم که همیشه از مزایای ارتباط با ما استفاده می‌کند همین‌طور خواهد بود. روسیه چین، ژاپن، مکزیک و همه کشورها به ما احترام بیشتری می‌گذارند. به ما بیشتر ازآنچه در دولت قبل احترام می‌گذاشتند، احترام می‌گذارند.»

رئیس‌جمهور منتخب نه‌تنها احساس ناراحتی و عصبانیتش را در دیدار با رسانه‌ها بروز داد، بلکه نشان داد که حقیقت اینکه او به‌عنوان رئیس‌جمهور انتخاب‌شده است هیچ تغییری در رفتار او در بیان خشم فیلتر نشده و احساسات غیرقابل‌کنترل و بیان اعتراضاتش به وجود نخواهد آورد. کلیان کانوی بعد از گفت‌وگوی مطبوعاتی گفت: «به نظر من که کار فوق‌العاده‌ای کرد اما مطبوعات این را نمی‌گویند. آن‌ها هرگز این را نمی‌گویند.»

منتشر شده در: خبرگزاری تسنیم