تا شب چهارم کشته شدن مایکل براون، نوجوان 18 ساله سیاه پوستی که به دست پلیس در فرگوسن آمریکا به قتل رسید، خیابان‌ها هنوز آرام بود و هیچ کس گمان نمی‌کرد مایکل براون قربانی واکنش افراطی پلیس به اجرایی کردن قانون در شهر شده باشد. با این حال بعد از غروب روز چهارشنبه دو هفته پیش، تمام خیابان‌های فرگوسن و به خصوص خیابان فلوریسانت این شهر به محل تجمع مردم و شلیک شدن گازهای اشک آور و تیر اندازی های گسترده تبدیل شد. پلیس به طرف معترضانی که به دنبال جواب قانع کننده در مورد مرگ این نوجوان سیاه پوست بودند، نارنجک‌های دود زا پرتاب کرد وآنها را به سمت پایین خیابان کشاند. دستور آن‌ها به مردم برای پراکنده شدن چندان مورد توجه معترضان عصبانی قرار نمی‌گرفت؛ چرا که این دستورات به موازات پرتاب گاز اشک آور صورت می‌گرفت. در هر صورت بعد از چند ساعت این اعتراضات پایان گرفت اما یک درس تاریخی به مردم داده شد و آن این بود که دوباره باید برای پیگیری اعتراض خود و گرفتن پاسخ به خیابان‌ها بروند. بازداشت شدن روزنامه نگاران واشنگتن پست و هافینگتون پست، به مردم این درس را داد که باید برای دیده شدن و شنیده شدن اعتراضاتشان دوباره در خیابان جمع شوند. بعد از چندی این دو خبرنگار آزاد شدند. یکی از آن‌ها بدون اینکه اتهامی به او زده شود آزاد شد و دیگری به دلیل برپایی تجمع غیر قانونی با وثیقه آزاد شد. با این حال تنها چیزی که بعد از این حوادث در خیابان‌ها وجود داشت، یک نوع شوک و ترس در میان مردم بود.

اولین موج حضور نارنجک‌های دستی و گازهای اشک آور به عنوان مقدمه ای از عملیات بزرگ نظامی در این شهر در نظر گرفته شد و بلافاصله بعد از آن، این ماشین‌های زرهی نظامی بودند که با اسلحه‌های نظامی بزرگی بر پشتشان به سمت خیابان‌ها سرازیر شدند. پیام این حوادث رخ داده، چیزی فراتر از تلاش دولت برای برقراری نظم و قانون در شهر بود. به دشواری قابل تصور است که به کار بردن نظامیان با تفنگ‌های تک تیرانداز و استفاده از وسایل نظامی زرهی سنگین در شهر چگونه توانست موجی از عضبانیت و خشم را در میان مردم به راه اندازد. مردم این نگرانی را داشتند که شاید دولت می‌خواهد از نیروی به شدت سرکوبگری علیه معترضان استفاده کند. همین مسئله به خودی خود به عنوان محرک اساسی در تجمع بیشتر مردم در خیابان‌ها تبدیل شد.

هر چه که چند دقیقه قبل از مرگ مایکل براون بر سر او در خیابان آمده بود، به موضوعی ثانویه در میان مردم تبدیل شده بود. چرا که پاسخ‌ها به مرگ او در وهله کنونی مهم‌تر از چگونگی مردن او بود. نام افسری که مایکل را کشته بود فاش نمی‌شد. حتی تعداد دفعاتی که مایکل را هدف گلوله قرار داده بودند با وجود اتمام زمان کالبد شکافی، به طور واضح به خانواده او و مردم گفته نمی‌شد. جان بلمر، رییس پلیس سنت لوییس در توجیه دلیل خودداری از نام بردن از افسری که این قتل را مرتکب شده بود، در کنفرانسی خبری با اشاره به تهدیدهای صورت گرفته اعلام کرد که نام این افسر را فاش نمی‌کند زیرا بیم خطر جانی برای او و افراد خانواده‌اش وجود دارد و از سوی دیگر اعلام کرد که هیچ اتهامی متوجه این افسر پلیس نیست. او در همین کنفرانس خبر دیگری را نیز منتشر کرد که باعث شد عصبانیت مردم از پلیس به شدت بیشتر شود. او نام جوانی 19 ساله را فاش ساخت که در اعتراضات شب پیش مورد هدف گلوله پلیس قرار گرفته بود زیرا پلیس گمان می‌کرد او اسلحه گرم با خود حمل می‌کند و می‌خواهد به سمت نیروهای پلیس شلیک کند. آنظور که پلیس سنت لوییس اعلام کرد، این نوجوان 19 ساله در شرایط خطرناکی قرار داشت و اگر هم از این مرحله نجات پیدا می‌کرد، پلیس او را به اتهام اقدام علیه ماموران امنیتی بازداشت می‌کرد. بلمر در عین حال اضافه کرد که نیازی نمی‌بیند افسرانی که بر روی این پرونده‌ها کار می‌کنند را بیشتر کند و یا به نیروهای امنیتی مستقر در خیابان‌ها بیافزاید.

دروغهای پلیس ایالت میسوری

پلیس در طول مدتی که قرار بود پرده از راز کشته شدن مایکل براون بردارد، در بیانیه‌های مختلف اخباری به مردم داد که به شدت با یکدیگر در تناقض قرار داشت. در ابتدا بیان شده بود، مایکل براون به دلیل مقاومت در برابر پلیس و تلاش برای گرفتن اسلحه یکی از افسران مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود. پلیس البته حاضر نشده بود با شاهدان این ماجرا که گفته بودند مایکل براون به نشانه تسلیم دستهای خود را بالا برده و در عین حال توسط پلیس‌ها محاصره شده بود گفت و گو کند و ادله آنها را بپذیرد. در یک هفته دو مورد دیگر از قتل‌های نوجوانان سیاه پوست به دست پلیس‌های سفید پوست مشاهده شده بود. آن‌ها تنها مراحل اداری را طی کرده و ضمن توجه نکردن به شواهد و مدارک به دست آمده قبلی، از اینکه افسران پلیس متهم به سهل انگاری در انجام مأموریت و به کار بردن خشونت بیش از حدشوند، خودداری کرده بودند.

خبرنگار مجله نیویورکر در ادامه مشاهدات خود از ماجرای به وجود آمده در شهر فرگوسن می‌نویسد: من شاهد صحنه ای بودم که گاز اشک آور به طرف «اتفا اومانا» یکی از فعالان و رییس هیات مدیره سازمانی به نام «زندگی خانوادگی بهتر» شلیک شد. او در حدود یک کیلومتر آن طرف تر از جایی که مایکل براون جان خود را از دست داد، زندگی می‌کند. اومانا عنوان کرد که خشم مردم فرگوسن به دلیل پنهان ماندن چهره پلیسی که مایکل را کشته بود و همچنین احتمال ناشناخته ماندن وی و وارد نشدن هیچ اتهامی علیه او بیشتر و بیشتر می‌شود. اومانای 43 ساله که به مدت 26 سال هر روز برای رفاه بیشتر مردم پروژه‌های توسعه شهری و احتماعی را در مناطق مختلف شهر هدایت می‌کند، بر این باور است که عمق خشمی که مردم از پلیس شهر فرگوسن دارند، بسیار زیاداست و این مایه تعجب همه شده است. او معتقداست سنت لوییس تاکنون سنت و یا عادت رو در رویی با پلیس را نداشته است. جتی در ابتدای دهه شصت میلادی و زمانی که بقیه آمریکا از اعتراض شروع به انفجار کرده بود، سنت لوییس تنها برای یک روز ناآرام بود و به سرعت همه چیز آرام شد. این عمق درد و عصبانیت مردم را نشان می‌دهد.

نکته قابل توجه در بالا رفتن میزان عصبانیت مردم این بود: هیچ کس باور نداشت که نوجوان سیاه پوست برای گرفتن اسلحه پلیس به سمت او رفته باشد و همه براین باور هستند که همه این‌ها دروغ‌هایی است که پلیس‌ها برای رویارویی با مردم گفته‌اند.

جنازه ساعتها روی زمین مانده بود

تمام مردمی که در آپارتمان گرین کانفیلد یعنی همان آپارتمان محل زندگی مادر بزرگ مایکل براون زندگی می‌کنند، نه تنها شاهد مرگ او بوده‌اند، بلکه شاهد ساعت‌ها باقی ماندند جنازه‌اش در کنار خیابان نیز بوده اند. چهره گلوله خورده و بدن بی جان او تا چهار ساعت بعد از حادثه روی زمین مانده بود و زیر آفتاب بی رحم ماه اوت قرار داشت. خون او روی آسفالت راه می‌رفت و افسر پلیس بلافاصله محل را ترک کرده و گریخته بود. موسسه «زندگی خانوادگی بهتر» بلافاصله بعد از این حادثه اتوبوسی از مددکاران و روانشناسان داوطلب را به محل فرستاد تا با مردم محل صحبت کنند و از درد آن‌ها از دیدن این منظره بکاهند.

با وارد شدن به پنجمین روز از قتل مایکل براون در خیابان و اعلام حکومت نظامی توسط پلیس، مردم باز هم شب را در خیابان‌ها ماندند و البته تعدادی هم به تصور اینکه ممکن است نتوانند روزهای زیادی را از خانه بیرون بیابند، دست به غارت مغازه‌ها زدند. با این حال مردم می گویند کسانی که دست به غارت مغازه‌ها زدند، از ساکنان شهر نبوده و یا از افراد نفوذی پلیس بوده‌اند که می‌خواستند فضا را به سمت تشنج ودرگیری بیشتر بکشانند. اما باز هم نمی‌توان تقصیر را به گردن مردم انداخت. این وضعیت نه مربوط به امروز و دیروز بلکه موقعیتی است که در سی سال گذشته همچنان در این شهر و مناطق اطراف آن جریان داشته است. بسیاری از مردم از ترس رفتار پلیس سعی می‌کنند در خانه‌ها بمانند. برخی بیکارند و به خاطر پرداخت نکردن جریمه رانندگی سعی می‌کنند زیاد در شهر رفت و آمد نکنند چرا که پلیس هر بار به بهانه ای تعداد زیادی از سیاه پوستان را در وسایل نقلیه بازرسی کرده و به هر بهانه ای آن‌ها را بازداشت می‌کند. حتی یک برگه جریمه خیلی مختصر هم می‌تواند منجر به زندانی شدن سیاه پوستان شود. این مسئله باعث شده آن‌ها هر روز بیشتر و بیشتر در خانه‌ها بمانند.

فرگوسن یا غزه ؟

شبهای بعد با این حال اوضاع بدتر از روز قبل شد. گروه کر کلیسا سعی داشتند برای آرام شدن اوضاع در خیابان دعا بخوانند؛ بچه‌های مدرسه آوازی برای برقراری عدالت در شهر آماده کرده بودند و زنان به همراه بچه‌های خود به خیابان‌ها آمده بودند تا از دولت طلب عدالت کنند. با این حال پلیس‌ها با صورت‌های ماسک زده و ماشین های نظامی و اسلحه های سنگین به خیابان آمده بودند. بسیاری با در دست داشتن پلاکاردهای مختلف خیابان‌های فرگوسن را با غزه مقایسه می‌کردند. از غزه و فلسطین موج حمایت بود که به سمت فرگوسن در شبکه‌های اجتماعی سرازیر می‌شد.

ساعت 8 و نیم شب بود که پلیس از مردم خواست هر کجا که هستند ، 25 قدم از پلیس و تجهیزات نظامی آن‌ها فاصله بگیرند. کسی از میان جمعیت فریاد زد:« مایکل براون 35 قدم از پلیس عقب تر بود و کشته شد.» این جمله مردم را بیشتر از پیش عصبانی کرد و تلاش‌های پلیس را نیز برای دور کردن مردم از خیابان‌ها بدون نتیجه گذاشت.

پلیس نمی‌توانست از حلقه محاصره مردمی خارج شود. صدای ماموران پشت میکروفون‌ها به شدت بالا می‌گرفت و آن‌ها از مردم می‌خواستند که از وسایل نظامی دور بمانند. مردم اقدامی انجام ندادند و از محل دور نشدند. به یکباره کسی از میان جمعیت فریاد زد: «دست ما بالاست شلیک نکنید » گفتن این جمله دقیقاً همان کاری که مایکل براون در هنگام تیراندازی به او انجام داده بود. پلیس از این حرکت مردم به شدت عصبانی شد و گازهای اشک آور و نارنجک های دود زا بود که به سمت مردم روانه شد. با وجود اینکه مردم خود را از مهلکه دور کردند تا از دودهای سفید نارنجک‌ها و همچنین گاز اشک آور در امان بمانند، تا دو ساعت بعد همچنان خیابان‌ها مملو از دودهای سفید بود. در روز بعد در فضای مجازی سؤالات بیشتری در مورد اقدامات پلیس انجام شد. چرا پلیس نوجوانان سیاه پوستی که مشغول تحصیل هستند و یا به کالح می‌روند را هدف قرار می‌دهد؟ چه اصراری به کشتن جوانان ونوجوانان تحصیلکرده سیاه پوست هست؟ و سؤال مهم‌تر اینکه چرا پلیس ایالات متحده باید از اسلحه های سنگین نظامی استفاده کند که تنها در جنگ عراق و افغانستان دردست نظامیان آمریکایی دیده می‌شود؟ مردم هنوز هم به بسیاری از پاسخ‌های سؤالات خود در مورد نحوه رفتار پلیس با سیاه پوستان و همچنین چگونگی مرگ مایکل براون نرسیده‌اند و همچنان نوجوانان سیاه پوست در شهرهای مختلف آمریکا به دست سفید پوستان بی رحمانه کشته می‌شوند.

منتشر شده در: هفته نامه خط خبر