با پیشروی گروه داعش در مناطقی از سوریه عراق و ادامه جنایات این گروه تروریستی در مناطق تحت کنترلش، این پرسش در ذهن همگان روشن شد که آبشخور فکری این تکفیریها چیست و این گروه منابع مشروعیت خود را از کجا تهیه میکند؟
کدام منبع و کدام قانون این اجازه را به تروریستها میدهد که آزادانه به مجازات مردم میپردازند؟
علاوه براین این گروه چگونه توانست در زمان کوتاهی از یک گروه نه چندان قدرتمند، یکه تازه تروریسم منطقه شود؟
گروه تروریستی داعش که در حال حاضر تبدیل به یکی از خطرناکترین و البته ثروتمندترین گروههای تروریستی شده است را میتوان مصداق خشونت افراطی تکفیریها از یک سو و همچنین نمونه عملگرایی اندیشه آنها که ریشه آن را باید در قرن 8 در تفکرات ابن تیمیه جستوجو کرد. این اندیشهها که در آن زمان در حد تئوری باقی ماند در زمانی با ظهور فرقه وهابیت و در تفکرات «محمد بن عبدالوهاب» و با پایهگذاری مسلک وهابیت به اوج خود رسید. از این رو آنچه امروزه با آن رو به رو هستیم را میتوان نمود عملیاتی تفکری دانست که در طول سالهای زیادی ساخته و پرداخته شده است.
ابن تیمیه؛ احد بن عبدالحلیم عبدالسلام بن عبدالله بن خضر ابن تیمیه، در ماه ربیعالاول سال 661 هجری در شهر حرّان و در خانوادهای از مشایخ حـنـابله متولد شد. وی که به دلیل جایگاه خانوادهاش از همان ابتدا وارد معادلات سیاسی شده بود، به طرح نظریه پرداخت و به دنبال این بود تا بتواند برای سیاستمداری و سیاستورزی در جهان اسلام، نسخه قابل تجویزی ارائه دهد. ابن تیمیه که معتقد بود باید از اسلام بدعتزدایی شود خود قائل به اندیشه «تجسیم» بود. به این معنا که برای خدا جسم قائل شده و آن را در مکان محدود میکرد و در کتاب «منهاج السنه» به شدت از آن دفاع میکند. علاوه براین، نامهای از وی پیدا شد که نشان میداد از یزیدیان حمایت کرده و برای آنها آرزوی موفقیت و کامیابی میکند. در همینجا لازم است به ضدیت وی با اهلبیت و در نهایت شیعیان نیز اشاره کرد. ابن تیمیه این متفکر تندخو که بخش اعظمی از روزهای عمرش را در زندان بهسر برده بود، برای توجیه عقاید و افکار خود از قرآن و حدیث مدد میگرفت. اما نکتهای که باید به آن اشاره کرد این است که در حقیقت وی در روش شناسی به خطا رفته بود و در تعریف نظریه و استنادات خود به ظواهر امر بسنده میکند. همچنین، به دلیل اصرار بر منابع قرآن به عنوان اصل مسلم اندیشه سلفی و سنت هرگز اجازه تفسیر و تعبیر مناسب نمیدهد. به طور مثال، وی با اشاره به آیه «تطهیر» که پیامبر در مقام اهلبیت میگوید با برداشت ظاهری مدعی میشود که پیامبر دعا کرد خداوند رجس و پلیدی را از آنان دور ساخته و پاکشان گرداند و این دلالت بر عصمت ندارد. از سوی دیگر، وی با انکار نزول آیه «مباهله» درشان اهلبیت، ردشان نزول آیه «انذار»، تضعیف دلالت آیه «ولایت» و در نهایت تکذیب حدیث «غدیر» و حدیث «مواخاه» منکر فضایل اهلبیت شده و در نهایت به دشمنی با شیعیان میپردازد که امروزه این شیعهستیزی در نظر پیروان این شخص کماکان به قوت خود وجود دارد.
محمد بن عبدالوهاب؛ وی در سال 1115 ه. ق در شهر «عُیَینَه» واقع
در صحرای «نجد» عربستان به دنیا آمد و نسبتش به «وهیب تمیمی» میرسد. او مسلک
وهابیت را که از نام پدرش عبدالوهاب گرفته بود، پایهگذاری کرد.
برخی بر این باورند که علاقه عبدالوهاب به شهرت و قدرت باعث شد تا زمینه برای
گسترش اندیشه سلفی و ادامه اختلافات میان مسلمانان با دخالتهای بریتانیا
فراهم شود. تحلیلگران بر این باورند در زمان
حیات عبدالوهاب، انگلستان به دنبال آن بود تا راهی برای ایجاد تفرقه میان مسلمانان
پیدا کند که این امر با رویارویی شیعه و سنی از یک طرف و همچنین معرفی چهرهای خشن از
اسلام از سوی دیگر میسر میشد. فارس در
این رابطه گزارش میدهد «مستر
همفر» از اعضای سازمان جاسوسی بریتانیا، در خاطرات خود مینویسد:
وزارت مستعمرات بریتانیا در سال 1700 میلادی، برای تحقیق کافی به منظور به دست
آوردن راههای منحرف ساختن ملّت اسلام و تقویت این
راهها برای ایجاد تفرقه میان مسلمانان و
گسترش تسلط به کشورهای اسلامی، ما را با یک اکیپ ده نفره به سوی مصر، عراق، تهران،
حجاز و آستانه (ترکیه)، اعزام کردند و از طرف این وزارتخانه، امکانات
کافی مانند: پول، اطلاعات لازم و نقشههای طرح شده
در اختیار ما گذاشتند و حتی نامهای سلاطین و
حکام، علما و رؤسای قبایل را کاملاً به ما آموختند.
من گفتار سکرتر دبیرکل را در آخرین لحظه خداحافظی فراموش نمیکنم که گفت:
آینده کشور ما در گرو پیروزی شماست؛ هر چه نیرو دارید، در راه پیروزی خودتان به
کار گیرید. وی در ادامه ضمن نام بردن از عبدالوهاب اشاره میکند: جوانی را
در لباس طلاب علوم دینی دیدم که لغات سهگانه (عربی،
ترکی و فارسی) را به خوبی میدانست. اسمش
محمد بن عبدالوهاب بود؛ جوانی بلندپرواز و عصبانی که با حکومت عثمانی سخت مخالف
بود. در نهایت اشاره میکند که او را
مناسبترین فرد برای اجرای مقاصد بریتانیا
یافت. عبدالوهاب با پذیرش تفکر سلفیت، از پیروان مهم ابن تیمیه شد به گونهای که نه چیزی
از اندیشههای وی کاست و نه چیزی به آن افزود. در
حقیقت آنچه ابن تیمیه در حد تئوری مطرح کرده بود، در زمان عبدالوهاب نمود عملیاتی
پیدا کرد. در نتیجه، ریشههای فکری این
گروههای تروریستی را باید در نظر این
اندیشمندان و دسیسههای غرب جستوجو کرد،
چراکه در این میان تنها غربیها هستند که
از انجام عملیات تروریستی، آنهم با نام
اسلام، سود میبرند. از این رو، غرب نیز وجود
تروریست و انجام اقدامات تروریستی به دست این تکفیریها را فرصت
مغتنمی دانست و به رغم نکوهش جهان، کماکان به حمایتهای خود ادامه
میدهد.
گرچه در وهله اول به نظر میرسد اعضای داعش تفکری را باور دارند که بر اساس آن احکام مورد نظر خود را تأمین میکنند، اما نگاهی به فضای مجازی و جو سازیهای این گروه نشان میدهد در حقیقت این حامیان گروه هستند که در سراسر دنیا پشت سیستمهای کامپیوتری خود نشسته و تلاش دارند خشونت این گروه را از پیش نیز بیشتر سازند. روز 24 دسامبر گذشته که معاذ الکساسبه خلبان اردنی به اسارت گروه تروریستی داعش درآمد، هشتکی در شبکه اجتماعی تویتر ایجاد شد که از طرفداران این گروه تروریستی میخواست تا شیوه اعدام الکساسبه را پیشنهاد دهند.
در این هشتگ از کاربران طرفدار گروه تروریستی داعش خواسته شده بود تا شیوهای برای اعدام الکساسبه پیشنهاد دهند که با شیوههای گذشته این گروه برای کشتن افراد یعنی شلیک به سر یا سربریدن تفاوت داشته باشد. گروه داعش به طور معمول از این دو شیوه برای کشتن گروگانهای خود یا مجازات افراد بعد از محاکمه آنها در مناطق تحت کنترل خود در سوریه و عراق استفاده میکند.
برخی از کاربران طرفدار گروه تروریستی داعش پیشنهاداتی را مطرح کرد که بیانگر شدت کینه توزی و بی رحمی آنان است. شاید از لابلای نوشتهها و پیشنهادهای آنها بتوانیم درک کنیم که چرا گروه تروریستی داعش این خلبان اردنی را در قفس قرار داد و وی را با شیوهای وحشیانه که تنها در کابوس یا فیلمهای ترسناک هالیودی میبینیم، به صورت زنده سوزاند.
یکی از کاربران طرفدار گروه تروریستی داعش پیشنهاد کرد که الکساسبه را کنار دیوار بگذارند و یک گلوله «آر.پی.جی» به صورت او شلیک کنند.
یکی دیگر از این کاربران طرفدار داعش نوشت: پیشنهاد میکنم یک تسماح گرسنه را بیاورید، و آن را با خلبان اردنی در یک قفس قرار دهید و سپس از آن فیلم برداری کرده و در شبکه اینترنت منتشر کنید.
شخص دیگری سه پیشنهاد را به زبان انگلیسی ارائه داد که شامل “قرار دادن الکساسبه در حفره ای مملو از عقرب و مار، ذوب کردن او در اسید یا قطعه قطعه کردن او با تبر”بود.
یکی دیگر نیز پیشنهاد داده بود که خلبان اردنی را برای انتقام، روی ذغال داغ بگذارند.
یکی دیگر از کابران طرفدار داعش نیز نوشت: سربریدن دیگر شیوه ای قدیمی شده است. باید ایدههای جدیدی مطرح شود تا داعش برجسته و شاخص باقی بماند.
شاید منظور این باشد دیگر شیوههای معمول داعش نظیر سر بریدن، قطع کردن سر با شمشیر یا چاقو یا گلوله به سر از پشت سر یا حتی پرتاب افراد از ارتفاع بالا دیگر مردم را مرعوب نمیکند؛ از این رو، آنها بدنبال شیوه اعدام جدیدی بودهاند که با آن دنیا را مرعوب کنند و به همین علت نیز خلبان را آتش زدهاند و از این صحنه فیلم برداری کرده و نوار آن را پخش کردهاند و چه بسا ممکن است به شیوههای بدتر دیگری برای ارعاب روی آورند.
در این هشتک 200 کاربر نیز به گروه داعش و طرفدارانش به خاطر پیشنهاد شیوههای قتل حمله کردند و چه بسا گروه داعش 30 تا 40 پیشنهاد کاربران طرفدار گروه داعش در این هشتک را جمع آوری و بررسی کرده و گزینه آتش زدن خلبان اردنی را انتخاب کرده باشد.
منابع مالی داعش
داعش ثروتمندترین گروه تروریستی در سراسر دنیا است. در طول یک سال گذشته یعنی زمانی که این گروه فعالیت خود را در سوریه گسترش داده و به عراق رسیده است، تحلیلگران اقتصادی تخمین زدهاند که این گروه در حدود ۱. ۲ میلیارد پوند، به صورت پول نقد به دست آورده است. این میزان ثروت در طول تاریخ برای یک گروه تروریستی که تازه شکل گرفته و هدایت میشود، بسیار غیر معمول بوده است. این بودجه با بودجه نظامی بسیاری از کشورها برابری میکند. در زیر به نمونهای از منابع درآمدی این گروه اشاره میشود:
فروش نفت
اعضای این گروه با در دست گرفتن ۵ منطقه نفتی در استان موصل در مجموع درآمدی ۱. ۸ میلیون پوندی در هر روز را برای خود رقم زدند. آنها با فروش نفت خود از طریق ترکیه، آنهم به قیمتی بسیار پایینتر از قیمت جهانی سعی دارند مشتریان تازهای برای خود پیدا کنند و این کار باعث میشود بیشتر به سمت غارت منابع طبیعی عراق بروند. این تازه بخشی از ماجرا است. تصور میشود درآمد داعش از تجارتهای محلی نیز در حدود ۵ میلیون پوند باشد.
غارت بانکها
بزرگترین پیروزی اقتصادی داعش زمانی به دست آمد که موصل بدون هیچ مقاومتی به دست اعضای این گروه افتاد؛ آنها بلافاصله بعد از گرفتن موصل دست به غارت اموال بانکهای بزرگ این شهر زدند. در همان زمان که این اقدام صورت گرفت، تحلیلگران اقتصادی و مقامات عراقی بیان کردند که اعضای داعش حداقل به ۲۴۰ میلیون پوند منابع مالی به صورت پول نقد و طلا رسیدهاند.
گروگانگیری و باجگیری
برآوردها نشان میدهد که این گروه تنها در طول یکسال گذشته ، از گروگان گرفتن افراد و درخواست پول برای آزادی آنها در حدود ۴۰ میلیون دلار درآمد داشته است. به گروگان گرفتن هر شهروند خارجی در این کشور در حدود ۳ میلیون پوند برایشان درآمد دارد. البته این مسئله در مورد شهروندان غربی به شدت متفاوت است و برای مثال کسانی که جیمز فولی خبرنگار آمریکایی را در عراق گروگان گرفته بودند ، برای آزادیش ۸۰ میلیون دلار درخواست کردند. این عمل در نهایت با مرگ فولی به پایان رسید و دولت آمریکا حاضر نشد این مبلغ را به داعش پرداخت کند.
منابع مالی کشورهای عربی
کمکهای مالی خصوصی از طرف حمایت کنندگان داعش در کشورهای حاشیه خلیج فارس از ابتدای مطرح شدن این گروه، یکی از بزرگترین منابع درامدی اعضای داعش بوده است. در ابتدا تصور بر این بود که عربستان سعودی ، قطر، کویت و امارات از بزرگترین حامیان داعش در سوریه هستند و این گروه اسلحه و جنگجویان خود را از طریق کمکهای مالی دولتهای عربی تامین میکند. با این حال بعد از مدتی و با تغییر سیاستهای دولتهای منطقه در قبال داعش، این کمکها به حداقل رسیده است.
غارت مزارع
مبارزین داعش بعد از فتح مناطق غربی عراق ، به گندمزارهای بزرگ این منطقه دست یافت که در حدود ۴۰ درصد از کل گندم تولیدی عراق را تشیل میدهند. بنا به گزارشهای رسیده، اعضای این گروه با ضبط این گندمها، آنها را در سیلوها انبار کرده و به صورت آرد به دیگر مناطق عراق میفروشد و از این راه درآمد خوبی کسب کردهاند.
حراج آثار باستانی
این گروه به جای تخریب آثار باستانی و از بین بردن میراث فرهنگی عرا و سوریه، آنها را به خارجیها میفروشد! از این راه منابع مالی زیادی نصیب این گروه شده و از این پس عراقیها برای پیدا کردن آثار فرهنگی و میراث باستانی خود باید در موزههای اروپایی به دنبال آن بگردند.
فروش گونههای حیات وحش
یکی دیگر از راههای کسب درآمد برای داعشیهایی که در غرب عراق حضور دارند، صادرات گونههای کمیاب و نایاب حیات وحش در این بخش است! داعش از همه امکانات خود برای پول دراوردن استفاده میکند و آنطور که چندی پیش رسانههای اروپایی خبر داده بودند تعدادی از حشرات و گونههای حیات وحش نایاب و کمیاب که در زیستگاههای تحت کنترل و حفاظت در عراق قرار داشتند ،این روزها رونق زیادی به بازار خرید و فروش حیوانات در ترکیه و قبرس و دیگر کشورهای منطقه دادهاند.
بازگشت داعش به عراق و تاسیس دارالخلافه
در ابتدا، گروهک تروریستی داعش در عراق پایگاه داشت، اما تهدید مهمی علیه دولت مرکزی به حساب نمیآمد. با وقوع تحولات در جهان عرب، یکی از کشورهایی که درگیر موج تحولات شد، سوریه بود. زمانی که معترضان در مقابل نیروهای دولتی ایستادند و کشور به سمت بی ثباتی و هرج و مرج پیش میرفت، گروه تروریستی «النصره» به دستور و همراهی القاعده مرکزی و شخص «ایمن ظواهری» در سوریه علیه مردم جنگید. النصره که پیش از این در سال 2007 توسط نیروهای بشار اسد سرکوب شده بود، با وقوع تحولات در سال 2011 جان تازهای یافت و به سوریه بازگشت. در همین زمان بود که داعش با آرمان احیای دولت اسلامی از عراق تا شام، به سوریه رفت تا بتواند خواسته خود را محقق بخشد. در ابتدا این گروه در کنار النصره با نیروهای اسد میجنگید و حتی موافق بیانیه ایمن ظواهیری در تاسیس دولت اسلامی به همراهی تمام گروههای سلفی بود. اما پس از آنکه ظواهیری از داعش خواست تا به پایگاه خود در عراق بازگردد، مخالفتها میان رهبر داعش و سایر گروهها آغاز شد. «ابوبکر البغدادی» ضمن مخالفت با القاعده مرکزی در تلاش بود تا النصره نیز به خود نزدیک کرده و حتی این گروه را نیز وابسته با داعش دانست؛ امری که «محمد الجولانی»، رهبر مرموز و تقریبا ناشناس النصره که ارادت شدیدی به ایمن ظواهیری دارد، تاب آن را نیاورد. در نهایت تکرویهای رهبر داعش موجب شد تا این گروه در مقابل سایر تکفیریها بایستد. در نتیجه، در سوریه، النصره و داعش علیه یکدیگر جنگیدند و رهبران یکدیگر را در صورت شناسایی از بین میبردند. با ادامه ناامنیها و تحولات عراق، داعش که عراق را از آن خود میدانست به این کشور بازگشت. به دلیل مخالفتهای اهل تسنن عراق با «نوری مالکی»، نخستوزیر این کشور، و بیثباتیهای اقتصادی و سیاسی و موج نارضایتی در مناطق قبیلهنشین در مناطقی همچون «موصل»، «بیجی» و «صلاحالدین» داعش توانست در این مناطق به آسانی پیشروی کرده و قدرت خود را برقرار سازد و پس از ورود به عراق فیلمی را منتشر کرد که در آن مردم موصل به استقبال تروریستها میآمدند. اگرچه، در ابتدا عراقیهای این مناطق تصور میکردند داعش میتواند منجی آنها باشد، اما زمانی که با چهره حقیقی و نوع رفتار آنها رو به رو شدند دست به دامن نیروهای دولتی شده و خواستار بیرون راندن این تروریستها شدند. با وجود این، ابوبکر البغدادی پس از ورود به عراق و پیشروی در این کشور، خلافت اسلامی را تاسیس و خود را امیر دارالخلافه نامید. پس از آن هرچه بیشتر در نهی و زیر سئوال بردن سایر تکفیریها تلاش کرد. اگرچه تاکنون برخی از تروریستها همچون «انصار بیتالمقدس» در یمن و «بوکوحرام» در نیجریه با این گروه بیعت کردهاند، اما این گروه در دنیای سلفیت تنها شده است و در نهایت با ادامه توهینها به افرادی همچون ایمن ظواهیری و «اسامه بن لادن» خود را از تمامی مردان نامآشنای سلفیت جدا کرد. داعش که با اتکا به مناطق تحت تصرف خود و همچنین درآمدهای مالی زیادی که از راه فروش نفت، فروش زنان، عتیقهجات و اشیای گرانبهای سوریه و عراق تامین مالی میشود، بر این باور است که میتواند یکهتاز دنیای سلفیت باشد، این در حالی است که با ادامه سرکوبها در عراق و سوریه و شکست در مقابل نیروهای پیشمرگ در کوبانی و همچنین مواجه با اجماع جهانی برای سرکوب تروریستهای داعش، چندان آینده خوشی در انتظار این گروه نبوده و به باور برخی از تحلیلگران سال 2015 سال پایان مردان داعش خواهد بود.
ایجاد رعب و وحشت در دستور کار تروریستها
آنچه ریشههای فکری و فقهی سلفیها را تشکیل میدهد در منابع فکری ابن تیمیه، احمد ابن حنبل و عبدالوهاب وجود دارد. اما نکته مهمتر، راهبرد گروهها در اجرای این منابع فکری است. تمام سلفیها براین باورند که باید از دین اسلام بدعتزدایی کرد و اسلامی بر مردم حاکم شود که بدون هیچگونه تفسیری بوده است. اما، تمامی این گروهها تصور میکنند که تنها خودشان هستند که شایستگی حکمرانی بر جهان اسلام را دارند؛ امری که موجب بروز اختلافات جدی میان رهبر و مردان داعش و سایر گروههای تکفیری همچون «القاعده» در افغانستان و پاکستان شد. در این میان تفکرات ابن تیمیه بهترین و اصلیترین آبشخور فکری آنها را تشکیل میدهد. به طور مثال، در حادثه زنده سوزاندن «معاذ الکساسبه» خلبان 26 ساله اردنی که در همکاری با نیروهای ائتلاف جهانی ضد داعش با این گروه تروریستی میجنگید، سخنی از ابن تیمیه آوردند. این متفکر قرن 8 بر این اعتقاد است: «اگر کفار، مسلمانان را مثله کردند، مقابله به مثل کنید و آنها را مثله کنید». با وجود این، نهادهای دینی رسمی اهل سنت همچون «احمد الطیب»، شیخ الازهر مصر این اقدام را محکوم کرده و آن را اقدامی تروریستی دانست. از این رو، این اقدام موجی از تنفر را در سراسر جهان برپا کرد. در حقیقت، صرف اجرای اسلام اصیل با اتکا به قرآن و سنت نیست که خشم جهان را برانگیخت، بلکه اتخاذ استراتژی ایجاد رعب و وحشت بوده که موجب موضعگیری و نفرت جهانی شده است. تکفیریها، به خصوص داعش، به شدت بر اقدامات خشونتآمیز در سرکوب مخالفان اصرار دارند و هرکس که با آنها مخالفت کند، چه مسلمان و غیر مسلمان و حتی شیعه و سنی را به بدترین شکل ممکن اعدام میکنند که میتوان به اقداماتی همچون اعدامهای دسته جمعی، گورهای دست جمعی، سربریدن اشاره کرد. همچنین اصرار این گروه در ایجاد رعب و وحشت اخیراً با زنده سوزاندن خلبان اردنی و سه نفر از عراقیها به اوج خود رسید. از این رو، به نظر میرسد این گروهک تروریستی قصد دارد با ادامه خشونتورزی و ایجاد رعب و وحشت در نظر سایر مردم تصویری شکستناپذیر و قدرتمند از خود بسازد تا ایجاد هرگونه ترسی در نظر مخالفان این گروهک تبدیل به نقطه قوتی برای داعشیها شود.
منتشر شده در: روزنامه حمایت
ارسال یک دیدگاه