یک مثال معروف در بین سیاستمداران و مأموران اطلاعاتی آمریکا هست که می‌گوید در روسیه مأموران اطلاعاتی بر این باور هستند که راز بقایشان در سمت‌های خود این است که از خیر واقعیت گذشته و هر چه پوتین می‌خواهد را به او بگویند! حالا این مثال درباره خود آن‌ها در زمان ریاست جمهوری ترامپ نیز صادق شده است! آن‌ها اعتقاددارند که این نوع رفتار و اخلاق و گذشتن از واقعیت برای به دست آوردن خشنودی رئیس‌جمهورشان گناهی نابخشودنی است اما گاهی اوقات نمی‌توان غیرازاین، راهی در پیش گرفت. گاهی اوقات گفتن واقعیت‌های تلخ به رئیس‌جمهوری که اعتقاد دارد به‌تنهایی می‌تواند از پس اداره جامعه بربیاید و نیازی به نظر کارشناسی مأموران اطلاعاتی ندارد، کار سختی می‌شود که نیازمند شجاعتی بسیار زیاد است.

این روزها افراد زیادی که هرکدام به‌نوعی و به دلیلی خاص از دولت ترامپ بیرون رانده‌شده‌اند، هرکدام با انتشار کتابی از دونالد ترامپ و دولت او اعلام برائت می‌کنند. در این میان هرکدام یکی از ویژگی‌های شخصیتی چهل و پنجمین رئیس‌جمهور آمریکا را بهانه خود برای ترک او عنوان می‌کنند و حالا مایکل هایدن با کتاب خود به نام «حمله به اطلاعات؛ امنیت ملی آمریکا در عصر دروغ‌ها» دروغ‌گویی ترامپ و جنگ تمام‌عیاری که او از همان روزهای ابتدایی حضورش در کاخ سفید با سرویس‌های اطلاعاتی راه انداخته است را در این کتاب واشکافی کرده است.

هایدن در این کتاب با مرور خاطرات و تجربیاتش در طول دورانی که به‌عنوان افسر اطلاعاتی در آمریکا و دیگر کشورهای جهان مشغول فعالیت بوده است، به افسران اطلاعاتی ایالات‌متحده هشدار داده است که رد زمانه‌ای زندگی می‌کنند که فرمانده قوا در ایالات‌متحده یعنی رئیس‌جمهور چهل و پنجم برای آنان تبدیل به رئیسی شده است که هرروز بیشتر از روز گذشته از واقعیات فاصله می‌گیرد. او با اشاره به زمان حضورش در صربستان به‌عنوان افسر اطلاعاتی سیا و دیدن مناظر جنگ و خونریزی در کوزوو به این نتیجه رسیده است جنگ داخلی، فروپاشی اجتماعی و مقابل هم قرار گرفتن یک ملت، آن‌چنان هم که تصور می‌شود، از آمریکا دور نیست. شرط اصلی برای رسیدن به جنگ داخلی، ناکارآمدی افسران اطلاعاتی و عدم توجه روسای جمهور و مقامات عالی‌رتبه به هشدارهای اجتماعی و اطلاعاتی است و این مسئله هم‌اکنون در آمریکا در حال وقوع است.

او مانند دیگر نویسندگانی که تابه‌حال علیه ترامپ کتاب نوشته‌اند، راهی جدید برای انتقاد از او و هشدارش به مردم پیداکرده و نوشته است بر اساس تجربیاتی که دارد به این نتیجه رسیده است که ترامپ و ترامپیسم برای جامعه اطلاعاتی آمریکا به معنای جهنمی واقعی و ترسناک است.

هایدن در این کتاب چنان به‌صورت احساسی از همکارانش در سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا از سیا و آژانس امنیت ملی گرفته تا «اف بی آی» حمایت کرده است که گاهی اوقات به سمت غلو کردن و صحبت‌های اغراق‌آمیز نیز رفته است. او بیان کرده است برخلاف تصور عموم و حتی برخلاف تصور ترامپ، هیچ دولت عمیق و یا دولت پنهانی (Deep State) در آمریکا وجود ندارد. تصور عموم و تصور اصلی دونالد ترامپ در بدو ورود به کاخ سفید این بوده است که دولت پنهان، متشکل از افسران اطلاعاتی سازمان‌های مختلف امنیتی و اطلاعاتی در خلاف جهت حرکت و اعتقادات دموکراتیک مردم، ارگان‌ها و سازمان‌های مختلف را در دست دارند و بدین ترتیب ایالات‌متحده را بدون توجه به اینکه چه کسی رئیس‌جمهور این کشور است به شیوه خود اداره می‌کنند. این باور هم‌اکنون در خصوص ایالات‌متحده در بسیاری از نقاط جهان و درون این کشور نیز وجود دارد. بااین‌حال هایدن معتقد است هیچ دولت پنهانی در سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا وجود ندارد.

او بااین‌حال در ادامه بارها ترامپ و دولتش را به دروغ‌گویی متهم می‌کند و می‌گوید دروغ گفتن در دولت ترامپ به امری طبیعی تبدیل‌شده است و ترامپ عادت دارد در مورد مسائل مختلف بدون اینکه هیچ‌گونه مدرکی داشته باشد حرف بزند. او دراین‌باره به چند نمونه از حرف‌های بدون سند و مدرک و غیرواقعی ترامپ اشاره‌کرده و بیان کرده است ترامپ معتقد است که همسران تروریست‌ها در حادثه 11 سپتامبر از کار شوهرانشان اطلاع داشتند و آن‌ها را در حالی به سمت هواپیما بدرقه کردند که می‌دانستند بعدازآن در تلویزیون لحظه برخورد هواپیما به برج‌های دوقلو را تماشا می‌کنند! او همچنین معتقد است پدر سناتور تد کروز در ترور کندی نقش داشته است و آنتونین اسکالیا، قاضی دادگاه عالی آمریکا کشته‌شده است!

در ادامه هایدن معتقد است که برخی از مأموران اطلاعاتی آمریکا و به‌خصوص کسانی که باید گزارش‌های اطلاعاتی محرمانه را به ترامپ منتقل کنند از این مسئله ابراز نگرانی کرده‌اند که ترامپ قادر به تشخیص دادن حقیقت از دروغ نیست. او معمولاً به تماس‌های تلفنی خود با افراد مختلفی اشاره می‌کند که او را تشویق کرده و ستوده‌اند در حالی که این تماس‌ها هرگز صورت نگرفته است!

او همچنین به ملاقاتش با تعدادی از طرفداران ترامپ اشاره می‌کند و می‌نویسد: «من با آن‌ها صحبت کردم. آن‌ها عصبانی هستند. سخت کارکرده‌اند، مالیات‌هایشان را پرداخت کرده‌اند و به‌شدت در تقلا هستند تا فرزندانشان را با مشکلات اقتصادی عدیده‌ای که دارند بزرگ کنند اما درنهایت احساس می‌کنند که دولتشان آن‌ها را پس‌زده است و به آن‌ها توجهی ندارد. دونالد ترامپ همچنان رهبرشان است. او ازنظر آن‌ها مرد بزرگی است «یک آمریکایی واقعی» «یک نابغه تمام‌عیار» او هیچ‌کدام از جملاتش، حتی یک کلمه را هم فیلتر نمی‌کند.» هایدن می‌گوید: «آن‌ها هم مثل ترامپ هستند. علاقه‌ای به شنیدن واقعیت‌ها ندارند!»