عکس تکان دهنده اخیر از جسد بی جان کودک سوری که به ساحل ترکیه رسیده بود، به نمادی از معضلی تبدیل شده که اروپاییان به آن نام «مشکل مهاجرت» و یا «بحران مهاجران» دادهاند.  آن کودک خردسال با این حال میتواند بخشی از راه حل برای حل مشکل این قاره سبز باشد چرا که مشکل واقعی اینجاست که اروپاییان نمیدانند معضل اصلی اروپا در حال حاضر چیست و عمق این مشکل را درک نمیکنند.  این مسئله همواره شنیده شده است که اروپاییان در حال پیر شدن هستند بر اساس گزارشهای پروژه اروپا استات، در نمودارهایی به خوبی نشان داده شده است که سن اروپاییان به شدت در حال افزایش بوده و جمعیت این قاره به شدت در حال رسیدن به نقطه بالای 65 سال هستند.

تا سال 2050 در حدود 28 درصد از جمعیت کل اروپا به سن بازنشستگی می‌رسند و یا اینکه به این سن نزدیک می‌شوند. این مسئله برای کل اروپا یکسان است. در آلمان، یونان، پرتقال، اسلواکی و اسپانیا این معضل ابعاد بزرگ‌تری دارد و تعداد کسانی که قرار است به سن بازنشستگی برسند به حدود یک سوم جمعیت کل این کشورها نزدیک می‌شود تاکنون میزان جمعیتی که به سن بازنشستگی می‌رسید در حدود 20 درصد از کل جمعیت این کشورها را تشکیل می‌داد اما هم اکنون این رقم به 30 درصد و یا بیشتر رسیده و این زنگ خطر جدی برای اقتصاد و اوضاع اجتماعی اروپا را به صدا در می‌آورد. بر اساس گزارش کمیسیون اروپا در سال 2015 در خصوص مسئله بالا رفتن سن جمعیت اروپایی، نرخ وابستگی جمعیت بالای 65 سال به جمعیتی که از نظر اقتصادی فعال حساب می‌شوند – یعنی جمعیت بین 15 تا 64 سال، از 27.8 درصد فعلی تا سال 2060 تا 50.1 درصد افزایش پیدا خواهد کرد. این مسئله بدین معنی است که به ازای هر بازنشسته تنها دو نیروی کار بالقوه وجود خواهد داشت. آن هم در شرایطی که در حال حاضر این میزان 4 نفر است. جمعیتی که هر سال در اروپا پا به سن گذاشته و پیر می‌شوند، باعث می‌شود هر سال 0.2 درصد از رشد اقتصادی این قاره کم شود اما این مسئله با این حال هنوز هم به بحران واقعی تبدیل نشده است. این مسئله زمانی به بحران پایدار و واقعی تبدیل می‌شود که سیستم حقوق بازنشستگی توسط سیاستمدارانی که با مشکلات پیری جمعیت رو به رو شده‌اند، دچار تغییر شود. اتحادیه اروپا برای ثابت نگه داشتن نرخ جمعیت در حال کار خود و همچنین جلوگیری از وابستگی جمعیت پیر این اتحادیه به جوانان در حال کار،   باید طی دهه های آینده به جمعیتی بالای صدها میلیون نفر برسد و این با توجه به نرخ رشد جمعیت، به شدت غیر قابل دسترس به نظر می‌رسد.

هیچ راهی برای افزایش طبیعی جمعیت اروپا طی دهه های آینده وجود ندارد تا بتواند به افزایش جمعیت 42 میلیونی تا سال 2020 دست پیدا کند. رسیدن به جمعیت 257 میلیونی به این شیوه امکان پذیر نیست. نمی‌توان مردم را تحت فشار قرار داد که بچه های بیشتری داشته باشند. افزایش جمعیت مهاجران تنها راه اروپا برای برون رفت از این بحران است. اروپا برای رستگاری خود در نهایت به همان اندازه به کودک سوری نیازمند است که آن کودک به مکانی برای بهتر زیستن نیازمند بود. همه باید از اینکه این مهاجران خود را با قایق‌های خطر ناک و یا مینی بو سها و ون‌های مختلف به برلین و لیسبون و مادرید و لندن می‌رسانند، خوشحال باشند. این جمعیت جوان که این روزها تلاش دارند به هر قیمت ممکن خود را به اروپا برسانند قرار است در دهه های آینده مالیاتی پرداخت کنند که جمعیت پیر اروپایی را تأمین کند. برای اینکه اروپا بتواند به اهداف خود برای بهبود اوضاع اقتصادی خود و تأمین معاش جمعیت پیرش بپردازد باید از هم اینک روی چنین افرادی سرمایه گذاری کرده و با تغییر فرهنگ خود، بازار کار به روی این افراد را نیز باز کند. در حال حاضر 78 درصد از جمعیت فعال اروپایی را متولدین اروپا تشکیل می‌دهند و تنها 68.7 درصد از جمعیت مهاجران به کار مناسب دسترسی پیدا می‌کنند بسیاری از مشکلات ناشی از غیر فعال بودن جمعیت مهاجران در نهایت حاصل معضلات اجتماعی دیگری مانند سخت بودن یادگیری زبان محل اقامت، بیگانه ستیزی مردم اروپا و قوانین سخت‌گیرانه کار در کشورهای اروپایی است. در ایتالیا این رقم برعکس شده و مشکلات دیگری به وجود آورده است. در این کشور 72 درصد از جمعیت غیر اروپایی مشغول کار و فعالیت و پول در آوردن بوده و 67.1 درصد از مردم با ریشه اروپایی، جمعیت فعال اقتصادی ایتالیا را تشکیل می‌دهند. در بسیاری از کشورهای اروپایی این رقم تفاوت چندانی بین مهاجران و افراد محلی ندارد و در بسیاری از کشورهای اروپایی نرخ فعالان اقتصادی در حدود 76.6 درصد کل جمعیت و یا 73.5 درصد است. کسانی که هر چه در زندگی دارند را در سرزمین‌های خود کنار گذاشته و با کودکان خود در دست به سمت اروپا راهی می‌شوند، در نهایت از هر فرصتی برای جا افتادن در سرزمین مقصد و پیشرفت کردن و فعال بودن از نظر اقتصادی استفاده می‌کنند. اگر کشورهای اروپایی به دنبال افزایش توان اقتصادی خود هستند باید رقابت برای رسیدن به بازار کار را گسترش داده و در عین حال از نارضایتی مردم محلی نیز استقبال کنند تا بتوانند آینده خود را تأمین کنند. بسیاری از مردم در کشورهای اروپایی از انگلستان گرفته تا ایسلند و آلمان و فرانسه با برپایی تظاهرات و یا امضای بیانیه‌هایی به دنبال نشان دادن بیدار بودن وجدان خود در مسئله مهاجران هستند. این افراد شاید ندانند با این کار به صورت غیر مستقیم به اقتصاد اروپا و همچنین آینده این قاره در دهه های بعدی نیز کمک کرده‌اند. در هر صورت می‌توان گفت حس انسان دوستی اروپاییان در نهایت به نفع آن‌ها خواهد بود و نژاد پرستی و بیگانه ستیزی در نهایت اروپا را با فروپاشی و عقب‌ماندگی شدید مواجه خواهد کرد.

لئونید برژیسکی بلومبرگ

منتشر شده در: روزنامه حمایت