ولادیمیر پوتین، رییس جمهور روسیه، از آن نوع رهبرانی در جهان نیست که فرصت‌های استثنایی ژئوپلتیک را از دست بدهد و این فرصت‌ها هستند که سیاست خارجی او را شکل می‌دهند. روسیه اصولاً در بسیاری از مسایل بین‌المللی استراتژی خاصی ندارد. زمانی که اهداف استراتژیک داشته باشد، این اهداف را بلافاصله بعد از اینکه فرصتی پیدا کرد، دنبال می‌کند و به دنبال گسترش و توسعه برنامه های مربوط به سیاست خارجه‌اش نیست.

در شرایط کنونی، روسیه در مواجهه با نیازش برای تقویت نظام بشار اسد در سوریه، پوتین فرصت را فراهم دیده تا کشورش را از سرمای روابط بین‌الملل و انزوایی که کشورهای غربی بعد از بحران اوکراین برایش به وجود آوردند، بیرون بکشد و به عنوان سرباز شجاع میدان جنگ علیه تروریسم، به سوریه برود. سیاست پوتین در این میدان، سیاست «گامبی» در بازی شطرنج و یا همان سیاست قربانی دادن برای رسیدن به اهداف بزرگ‌تر است. سیاستی که یک سرباز را در معرض خطر قرار می‌دهد تا استراتژی بزرگ‌تری را در صفحه شطرنج به اجرا بگذارد. پوتین برخی از منافع خود در ارتباط با غرب را از دست می‌دهد تا دوباره خود را به عنوان قدرتی جهانی به همگان معرفی کند. روسیه به دنبال جایگاهی برای اثبات قدرتش در جهان کنونی و در مقابل تحریم‌ها و تهدیدهای اروپا و غرب زمینه مناسب برای این کار را پیدا کرد : سوریه گزینه مناسبی برای اجرای این سیاست بود. منطق روسیه در ورود به جنگ خونین سوریه، نجات دادن یکی از نظام‌های منطقه بود که با این کشور رابطه دوستانه خوبی داشت. روسیه همچنین به دنبال ممانعت از مداخله نظامی غرب در منطقه، راندن بی ثباتی و تهدید داعش از نزدیکی مرزهایش به نقاط دورتر و همچنین آموختن یک درس به غرب بود؛ این درس که دیگر زمان تغییر رژیم در کشورهای منطقه توسط قدرت‌های غربی و یا مداخله نظامی به اسم ترویج دموکراسی در دیگر کشورها نیست؛ و این کار نه تنها توسط کشورهای منطقه تحمل نمی‌شود، بلکه توسل به زور در این زمینه می‌تواند نتایج معکوسی را نیز به دنبال داشته باشد.

حملات هوایی در سوریه این امکان را در اختیار مسکو قرار می‌دهد که راهش را به مرکز دیپلماسی جهانی در سوریه باز کند و در همین حال توجه جهانی را از اوکراین گرفته و به سمت این کشور هدایت کند. با وجود اینکه کشورهای اروپایی و آمریکا سعی در منزوی‌کردن روسیه را داشتند، این حرکت مسکو را در مرکز تمامی گفت و گوهای بین‌المللی قرار داد و باعث شد پوتین و اوباما بعد از تمام تنش‌هایی که دو کشور را به سمت جنگ سرد دوم می‌کشید، در حاشیه نشست سازمان ملل با یکدیگر دیدار و گفت و گو کنند. این ماجرا همچنین به تمام دنیا یادآوری کرد که روسیه، اصلاً «قدرت منطقه ای رو به زوال» نیست.

به همین دلیل است که آمریکا و متحدان غربی‌اش تاکنون از همکاری با روسیه برای مبارزه با تروریست ها در سوریه و عراق سر باز زده‌اند. در مکالمه پوتین و اوباما در ماه سپتامبر، اوباما از پیشنهاد پوتین برای پذیرش اسد به عنوان متحدی در برابر داعش سر باز زد و در عین حال بخش عمده صحبت‌هایش را به موضوع اوکراین اختصاص داد. از نظر کاخ سفید، پوتین عمداً درباره جنگ علیه داعش با اوباما صحبت کرده است تا عنوان کند موضوع اوکراین موضوعی قدیمی است که باید هر چه سریع‌تر از آن عبور کرد. در عین‌حال این تفکر در کاخ سفید وجود دارد که پوتین، در حالی موضوع جنگ علیه داعش را پیش کشیده تا بر اقدامات خود در از بین بردن دیگر گروه های مخالف نظام حاکم در سوریه سرپوش بگذارد. پوتین در تمام این مدت در حال بمباران سوریه بود اما هیچ کدام از مقامات آمریکایی و متحدانش در اروپا، پشتیبانی‌ای از این حملات در سوریه نکردند تا اینکه حملات تروریستی در پاریس به وقوع پیوست و هواپیمای روسی نیز در مصر ساقط شد.

حملات پاریس باعث شد فرانسوا اولاند، رییس جمهور فرانسه به تمام جهان «ایجاد ائتلاف بزرگ جهانی علیه داعش» را فراخوان بدهد. فرانسه دارای قابلیت‌های محدودی برای حمله به داعش برخوردار است و به همین دلیل از بسیاری از کشورهای اروپایی در این زمینه کمک خواست اما نشانه های کمی از تلاش کشورهای اروپایی برای پشتیبانی از این ایده‌اش برخوردار شد. پوتین در این میان نیز به سرعت وارد میدان شد و ضمن استفاده از این فرصت اعلام کرد که از نیروهایش می‌خواهد که با فرانسه در این زمینه همکاری داشته باشند. پوتین امیدوار است بتواند با همکاری با غرب و به خصوص فرانسوا اولاند او را قانع سازد که بشار اسد را به عنوان متحدی ضروری در جنگ علیه داعش بپذیرد و بدین طریق بتواند به اسد تضمین بدهد که در رأس قدرت در سوریه باقی می‌ماند. پوتین همچنین به دنبال اهرمی در سوریه است که بتواند روسیه را در موقعیت بهبود شرایط چانه‌زنی با غرب قرار دهد. پوتین نمی‌خواهد به صورت مستقیم با غرب بر سر برداشته شدن تحریم‌ها مذاکره کند چرا که معتقد است این کار به معنای تسلیم شدن در موضوع اوکراین است. او در عین حال بر این باور است که باید در زمین بازی چیده شده به گونه ای بازی کند که نشان دهد تحریم کردن یک متحد در زمان جنگ با دشمن مشترک، پدیده ای غیر اخلاقی است که نمی‌تواند ضامن بقای اتحاد موجود باشد.

  چالش‌های اتحاد غرب با مسکو

چالش‌های زیاد و البته جدی‌ای در راه اتحاد غرب و مسکو در زمینه ائتلاف ضد داعش وجود دارد. اعتماد دو سویه بعد از ماجرای اوکراین و همچنین بمباران کردن مواضع مخالفان اسد در سوریه به شدت از بین رفته است. اتحاد مسکو با تهران باعث شده است که غرب رغبت چندانی برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات خود با روسیه نداشته باشد و این کار را خطرناک بداند. اهداف نظامی نیز در این زمینه دچار واگرای زیادی است. روسیه در حالی گروه های مخالف بشار اسد را هدف قرار می‌دهد که امریکا و متحدانش تا چندی پیش به آموزش نظامی آن‌ها و همچنین ارسال اسلحه و مهمات به آن‌ها اقدام می‌کردند. واشنگتن تنها زمانی حاضر به همکاری با مسکو است که حملات روسیه در سوریه، تنها محدود به مواضع داعش شود.  شاید بتوان همکاری محدود در این زمینه را پیش بینی کرد اما نمی‌توان گفت در آینده نزدیک شاهد اتحادی صمیمانه بین غرب و روسیه برای حمله به داعش در سوریه خواهیم بود.

ولادیمیر فرولوو- مسکو تایمز

منتشر شده در: روزنامه حمایت