«مأموریت انجام شد!» شاید اگر بخواهیم حمله نظامی محدود آمریکا، فرانسه و انگلیس به سوریه و شکست تاریخی‌شان در تغییر دادن اوضاع در این کشور را در سال‌های آینده تنها با یک جمله نمادین به یاد بیاوریم، به یادآوردن همین جمله کافی باشد! دونالد ترامپ که یک‌بار در اوایل به قدرت رسیدنش هم به سوریه حمله موشکی کرده بود، این بار توانست دو کشور اروپایی را هم در این مسیر با خود همراه کند که بگوید «دنیا با من در مورد سلاح‌های شیمیایی بشار اسد هم‌عقیده است» بااین‌حال مهم‌ترین سؤالی که در این خصوص در رسانه‌های غربی نیز به‌وضوح از دولت آمریکا و شخص دونالد ترامپ پرسیده می‌شود این است که کدام مأموریت انجام‌شده است؟ و اصلاً هدف از این مأموریت چه بود؟

مأموریت شخصی

تحلیل دلایل و چرایی به کار بردن واژه «مأموریت» برای اقدامی که ترامپ در سوریه انجام داد، مسائل زیادی را روشن می‌سازد. اولین نکته در این خصوص این است که این مأموریت از طرف چه کسی به ترامپ داده‌شده بود؟ شاید پاسخ داده شود که رئیس‌جمهور آمریکا به نمایندگی از مردم آمریکا مأموریت دارد که سیاست خارجی درستی را در پیش گیرد اما آیا نمایندگان مردم در کنگره و یا حتی افکار عمومی چیزی در مورد این مأموریت می‌دانستند و ضرورتی برای آن احساس می‌کردند؟ روند حمله نظامی اخیر به سوریه بسیاری از ابعاد تصمیم‌گیری‌های شخصی ترامپ در امور سیاست خارجی و مسائل بین‌الملل را آشکار می‌سازد. او چند روز قبل از اینکه تصمیمی برای حمله به سوریه بگیرد، طبق معمول از طریق توئیتر فضای رجزخوانی جنگی و یا به قول برخی از کارشناسان، جنگ توئیتری علیه بشار اسد، روسیه و ایران را آغاز کرد. او به روسیه یادآور شد که «موشک‌های زیبا، هوشمند و جدید آمریکایی» را به سمت سوریه و اماکن نظامی این کشور پرتاب می‌کند. بااین‌حال بلافاصله بعد از چند ساعت در توئیت‌های بعدی، ترامپ تلاش کرد تا لحن خود در خصوص روسیه را تغییر دهد و در راستای همان سیاست‌های قبلی خود که لحن ملایم داشتن با مسکو است پیش برود. مأموریتی که ترامپ از آن صحبت می‌کرد گویی مأموریتی بود که نسل بشر برای مبارزه با سلاح‌های کشتارجمعی بر شانه او قرار داده بود اما خودش هم می‌دانست که این بهانه، آن‌هم با تاریخچه‌ای که از جنگ‌های آمریکا در زمان جورج بوش در منطقه به وجود آمده بود و به‌خصوص مسئله سلاح‌های شیمیایی صدام، نمی‌تواند بهانه خوبی باشد. رابطه با روسیه را نمی‌شد با این بهانه‌های واهی که بوش پسر نیز یک‌بار تجربه کرده بود خراب کرد. پس مأموریت او درنهایت در حد اطلاع دادن محل فرود آمدن موشک‌ها در سوریه به مسکو و شلیک به ساختمان‌های متروکه و تخلیه‌شده تعدیل پیدا کرد و به‌جای مأموریتی انسانی به مأموریت نمایش تحقیر «موشک‌های زیبا، هوشمند و جدید» آمریکا ختم شد.

مأموریت عبری- عربی

اقدام ترامپ اما از جهت دیگری واقعاً واژه مأموریت به خود می‌گیرد و آن زمانی است که ترتیب رخ دادن وقایع در سوریه را در نظر داشته باشیم. چند روز قبل از دستور ترامپ برای شلیک موشک‌ها و حمله نظامی به پایگاه‌های سوری، یک جنگنده صهیونیستی به پایگاه تی-چهار (T4) سوریه حمله و آن را هدف قرار می‌دهد. ازقضا مشاوران نظامی ایران نیز در همین پایگاه حضور داشتند و گفته می‌شد این پایگاه در اصل متعلق به ایران بوده است. رژیم صهیونیستی با خوشحالی اعلام می‌کند که اجازه نمی‌دهد ایران هیچ پایگاهی در سوریه ایجاد کند و نباید فکر نزدیک شدن به مرزهای این رژیم را در سر داشته باشد. ترامپ اما با مأموریتی جدید بعدازآن وارد میدان می‌شود تا باقی پایگاه‌های متعلق به ایران و روسیه را نابود سازد تا نیروهای مقاومت نتوانند به نزدیکی مرزهای اسراییل برسند. این مأموریت عبری اما با حمایت مالی عربی نیز باید همراه می‌بود. ترامپ پیش‌ازاین اعلام کرده بود که تلاش دارد نیروهای آمریکایی مستقر در سوریه را از این کشور خارج سازد اما محمد بن سلمان که به‌تازگی سفر طولانی‌مدت خود به ینگه‌دنیا را به اتمام رسانده بود، در پیامی بیان کرد که آمریکا به دلیل شرایط ویژه سوریه و منطقه هم که شده باید در این کشور باقی بماند. ترامپ اما در پاسخ به این پیام گفت: اگر می‌خواهید بمانیم، هزینه‌اش را خودتان پرداخت کنید! اگر اقدام ترامپ در حمله نظامی به سوریه، «مأموریت» بود که خود نیز به این اذعان داشت، می‌توان آن را مأموریتی در راستای اهداف جبهه عربی – عبری دانست که با منابع مالی سعودی و سوت و کف زدن‌های رژیم صهیونیستی و دیگر اعراب منطقه همراه شد. مأموریت عربی ترامپ اما دلیل دیگری نیز داشت و آن ناکامی ائتلاف عربی در یمن بود. خاندان سعودی که می‌داند تشکیل ائتلاف با کشورهای عربی متحدش و استفاده از سلاح‌های آمریکایی هم نمی‌تواند نتیجه‌ای در منطقه به همراه داشته باشد – شکست در جنگ یمن به‌خودی‌خود نشان‌دهنده این مسئله است – سعی کرد این بار هزینه یک اقدام نظامی را بپردازد و خود را به‌صورت مستقیم وارد دعوای سوریه و رویارویی با روسیه و ایران نکند. درواقع از ترتیب حوادث می‌توان چنین نتیجه‌گیری کرد که اگر تقسیم‌کاری در کشورهای منطقه در خصوص رویارویی با ایران و جبهه مقاومت صورت گرفته باشد، بدین گونه خواهد بود که وظیفه رویارویی مستقیم (اما محدود) بر عهده رژیم صهیونیستی و آمریکا قرار گرفت و رویارویی نیابتی بر عهده جبهه عربی. اما مسائل آن‌طور که این دو جبهه پیش‌بینی کرده بودند پیش نرفت و انجام شدن عملیات نظامی آمریکا بدون اینکه آسیبی به مواضع ایران و روسیه بزند، نشان داد آمریکا در حد و توان رویارویی مستقیم با ایران نیز قرار ندارد! این مسئله را به‌وضوح می‌توان در گزارش روزنامه وال‌استریت ژورنال مشاهده کرد که روز بعد از انجام شدن این حملات نوشت ترامپ قصد داشت مواضع ایران را در سوریه هدف قرار دهد اما ژنرال جیمز متیس وزیر دفاع آمریکا به ترامپ هشدار داد که «خطرات چنین حمله‌ای بسیار هزینه‌بر بوده و می‌تواند باعث پاسخ‌های خطرناک و گسترده‌تر از سوی تهران و مسکو شود.»

مأموریت دُن‌کیشوتی!

ماهیت مأموریت ترامپ در حمله نظامی محدودو نمایشی به سوریه هنوز هم برای بسیاری از مطبوعات و رسانه‌های غربی و آمریکایی با ابهام همراه است. آن‌ها هنوز هم نمی‌دانند در شرایطی که دولت ترامپ وزیر امور خارجه نداشته و مایک پمپئو وزیر پیشنهادی در حال تشریح برنامه‌هایش در مجلس سنای آمریکا بوده است، سیاست حمله به سوریه را دقیقاً چه کسی برای ترامپ طراحی کرده است. آن‌ها درعین‌حال به این باور رسیده‌اند که احساسات ترامپ در زمان توئیت کردن درباره حمایت روسیه از دمشق، باعث ایجاد توئیت‌های آغاز جنگ شده و هیچ راهبرد خاصی در این خصوص وجود نداشته است. برخی پا را از این هم فراتر گذاشته و بیان می کنند که انتشار این توئیت‌ها باعث شد مسئله آغاز عملیات نظامی در سوریه به مسئله آبرو و حیثیت ترامپ در عرصه سیاست خارجی گره بخورد و  به همین دلیل باید تا انتها از تصمیم احساساتی اولیه خود پیروی می‌کرد. بااین‌حال سؤال بعدی این است که آیا مأموریت ترامپ – هرچند مبهم و نسنجیده – برای تأثیرگذاری بر اوضاع سوریه و مواضع ایران و روسیه در این کشور موفقیتی هم همراه داشته است؟ و آیا واقعاً مأموریت انجام شد؟ جمله «مأموریت انجام شد» ترامپ درواقع همان جمله‌ای است که جورج بوش پسر، 21 روز بعد از حمله به عراق به کار برد که نشان دهد جنگ آمریکا با عراق به‌سرعت به اهداف خود رسیده و پایان رسیده است اما این جنگ تا سال 2013 که اوباما دستور عقب‌نشینی نیروهای آمریکایی از عراق را صادر کرد، ادامه یافت و 10 ساله شدن جنگ عراق و پایان نیافتن جنگ افغانستان، نشان داد که این جمله هرگز برای مأموریت‌های نظامی آمریکا در خاورمیانه جمله مناسبی نبوده است. بعد از اعلام آمادگی سوریه برای از بین بردن کامل سلاح‌های شیمیایی‌اش در سال 2013 و تکمیل شدن روند انجام این کار، مأموریت ترامپ این بار برای از بین بردن پایگاه‌های «خیالی» تولید سلاح‌های شیمیایی شباهت زیادی به مأموریت جورج بوش برای از بین بردن سلاح‌های شیمیایی صدام داشت. این مأموریت با تخریب ساختمان‌های خالی همراه شد و درنهایت رضایت ترامپ را به دنبال داشت؛ نمونه‌ای واقعی از دنیای دُن کیشوتی ترامپ و مأموریت‌هایی با نتایج خیالی.

مأموریت جهت تقویت محور مقاومت!

درنهایت اگر بخواهیم مأموریت اصلی ترامپ و اعراب منطقه و مسئولان رژیم صهیونیستی را از سلسله اتفاقات چند روز گذشته، مأموریتی در راستای تضعیف محور مقاومت بدانیم، به این نتیجه خواهیم رسید که نمایش حقیر نظامی آمریکا در سوریه بیش‌ازپیش به قدرت گرفتن و تثبیت موقعیت محور مقاومت در منطقه کمک کرد. ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور آمریکا نشان داد که نمی‌تواند حتی با همراهی متحدان اروپایی‌اش تأثیرگذاری چندانی در میدان جنگ داشته باشد و برای از بین بردن نظام سوریه، به‌طور مثال کاخ ریاست‌جمهوری و یا پادگان‌های مهم ارتش این کشور را توسط موشک‌هایش نشانه برود. او جرئت ندارد به پایگاه‌های ایران و روسیه در سوریه تعدی کند. او جرئت ندارد دمشق را نشانه برود و درنهایت اینکه از 103 موشک شلیک‌شده، پدافند سوریه توانست 71 موشک را ره‌گیری کرده و هدف قرار دهد. این در شرایطی است که روسیه از خاموش بودن سیستم پدافندی‌اش در سوریه سخن گفته بود و این نشان‌دهنده قدرت پدافندی کشوری است که از سال 2011 تاکنون درگیر جنگ داخلی و درنهایت جنگ با تروریسم بوده است. اگر ترامپ هم نداند، جامعه بین‌الملل و افکار عمومی در جهان به‌خوبی می‌دانند که جز زخمی کردن سه نفر، موشک‌های پرهزینه آمریکایی و بمب‌افکن‌های اروپایی هیچ دستاوردی در سوریه نداشته‌اند. بعدازاین حمله، به‌احتمال‌زیاد روسیه سیستم پدافند هوایی اس-300 را در اختیار سوریه قرار می‌دهد و برخی از نمایندگان مجلس دومای روسیه نیز در حال تلاش برای قانونی کردن مسئله فروش اس-300 به ایران هستند. این مسئله بدین معنی است که سوریه درنهایت بعدازاین حمله «غیرقابل‌دسترس» خواهد بود و حتی درصورتی‌که روسیه نیز همچنان از به کار گرفتن اس-300 در سوریه خودداری کند، رزمایش مهم هدف قرار دادن موشک‌های آمریکایی که روز شنبه گذشته انجام شد، سوریه را در مسئله دفاع در شرایط مطلوب و ویژه قرار می‌دهد.

از سوی دیگر آزاد شدن غوطه شرقی دمشق در همان روزی که بمب‌افکن‌های اروپایی و موشک‌های آمریکایی دمشق را هدف قرار داده بودند، نشان داد در مسئله مبارزه با تروریسم نیز آمریکا و تروریست‌های وابسته‌اش در سوریه نمی‌توانند کاری از پیش ببرند و این بزرگ‌ترین پیروزی برای کشوری است که در طول سال‌های گذشته جلودار مبارزه با تروریسم و داعش در دنیا بوده است.