
ثمانه اکوان – «چطور باید به مردمی که برای دعا خواندن و التیام بخشیدن به زخمهای ناشی از تنفر نژادی به کلیسای من میآیند، بگویم که خدا عادل است و عدالت خدا به زودی در برابر چشمان شما نمودار میشود؟»
اینها صحبتهای کشیش تنها کلیسای قدیمی به جا مانده از شهر تولسا در اوکلاهمای آمریکا است که بعد از آتش سوزیهای گسترده در این شهر، همچنان پابرجا مانده بود. او که خود از نوادگان قربانیان کشتار نژادی در محله گرینوود تولسا در سال ۱۹۲۱ میلادی است، در مستندی که به تازگی توسط شبکه ان بی سی منتشر شده میگوید: «ما تمام تلاش خود را میکنیم تا عدالت در حق خانوادههایی که دقیقاً ۱۰۰ سال پیش عزیزان خود را در این اتفاق وحشتناک از دست دادند، برقرار شود.» تلاش برای کشف گورهای جمعی، تشکیل کمیسیون ویژه برای بررسی این کشتار و درخواست از کنگره برای وارد شدن در این مسئله و پرداخت غرامت به خانوادهها بعد از گذشت ۱۰۰ سال، از مواردی است که شهروندان تولسایی و از جمله کشیش خیابان گرینوود در یکصدمین سالگرد این حادثه به دنبال آن هستند.
اتفاقات محله گرینوود در تولسا از روز ۳۰ میآغاز شد. تفکیک نژادی در آمریکا و برخورد حقارت آمیز با سیاهان در سراسر آمریکا باعث پدید آمدن محلههایی در تمام شهرهای آمریکا شده بود که مختص زندگی سیاه پوستان بود. آنها در جوامع کوچک خود احساس امنیت بیشتری میکردند. سیاه پوستان تولسا اما تنها به جمع شدن در یک محله اکتفا نکرده بودند. آنها تجارت و کاسبی خودر ا به راه انداخته و به زودی سیاهان تبدیل به جمعیت ۸۰ درصدی این شهر شدند. آنها زمین زراعی داشته، تجارت میکردند، خانههای بسیار گرانقمیتی برای خود ساخته بودند و حتی تعدادی از تجار آن دارای هواپیمای شخصی بودند. سفید پوستان بر عکس سایر شهرهای آمریکا در این شهر در حاشیه ساکن شده و در اقلیت به سر میبردند. آوازه ثروت سیاهان در این شهر باعث جذب تعداد بیشتری از آنها در این شهر میشد. رسانهها دیگر از تولسا با عنوان «وال استریت سیاه» آمریکا یاد میکردند. شهری که قرار بود ذهنیت نسبت به طبقه اجتماعی سیاهان را برای همیشه تغییر دهد.
با این حال این شهر کوچک اما زیبا چندان هم روی آرامش به خود ندید و سفیدپوستان متعصب در پی بهانهای کوچک، بزرگترین عملیات تروریستی زمین و هوایی را علیه این شهر ترتیب داده و ۳۵ بلوک از این شهر را طی ۱۸ ساعت درگیری زمینی و هوایی با خاک یکسان و در حدود ۳۰۰ سیاه پوست را نیز به قتل رسانده و در گورهای جمعی به خاک سپردند. آنها به بهانه اینکه یک پسر سیاه پوست ۱۹ ساله در آسانسور یک عمارت، به یک دختر سفید پوست بی احترامی کرده است، شورشی عظیم به پا کرده و کل شهر را به خاکستر تبدیل کردند. بعد از مدتی با جمع آوری تاریخ شفاهی شهر، مشخص شد این ادعا هرگز درست نبوده است و کشته شدن ۳۰۰ نفر و مفقود شدن حدود هزار نفر و بیخانمانی و آوارگی حدود ۱۰ هزار سیاه پوست، حاصل یک دروغ بوده است برای ویران کردن پایههای اعتماد به نفس سیاهان در آمریکا.
سیاه پوستان تولسا بر این باورند که نخستین حمله تروریستی از طریق هوا به خاک آمریکا نه در ۱۱ سپتامبر و نه توسط القاعده، بلکه در تولسا در سال ۱۹۲۱ و توسط سفیدپوستانی که با هواپیماهای شخصی بر سر مردم بمب میریختند صورت گرفته است. کتابهای تاریخی آمریکا معمولاً صحبتی از تولسا به میان نمیآوردند اما بعد از سال ۲۰۰۱ که کمیسیونی مسئول رسیدگی به این حادثه در آمریکا شد و گزارش خود را منتشر ساخت، دیگر میتوان داستانهای مختلف در مورد تولسا و سیاهان این شهر را در رسانههای آمریکایی پیدا کرد.
امسال به مناسبت صدمین سالگرد این حادثه، رسانههای مختلف آمریکایی از سه مستند جدید در این خصوص رونمایی کردند. مستندهایی که نه بر اساس گفتههای دولتی، بلکه بر اساس تاریخ شفاهی سیاهان و معدود افراد باقی مانده از این حادثه تهیه شده است. نکته جالب در این مستند حضور چندین نسل از اعضای یک خانواده در این شهر و صحبتهای هر کدام در مورد نگاهان به تبعیض نژادی در سیستم و ساختار ایالات متحده است. پیرمردی با اشاره به اینکه پدرش در مغازه خود در تولسا این داستانها را با سیاه پوستان در میان میگذاشته و از آن دوران مخوف میگفته، میگوید که بعد از آن، من شاهد بودم که چگونه پدرم مغازه را در خدمت جنبش حقوق شهروندی مارتین لوترکینگ قرار داد و اعضای فعال این جنبش در جلسات و گردهماییهای مغازه دور هم جمع میشدند و خواستار رفع قانونهای تبعیض آمیز علیه سیاهان در آمریکا میشدند. او از خاطره خود از سفرش به واشنگتن برای شرکت در راهپیمایی مقابل بنای یادبود لینکلن میگوید و از اشکهایی میگوید که هنگام شنیدن سخنرانی «رویای دارم» مارتین لوترکینگ بر گونههایش جاری میشده است. او از شهردار محافظه کار شهر در دوران جورج بوش میگوید که در برابر خواستههای مردم برای کند و کاو قبرستانها و پیدا کردن جنازههای انبار شده روی هم، مقاومت میکرد و شهری را به تصویر میکشد که دیگر تنها ۱۵ درصد از جمعیتش را سیاهان تشکیل میدهند. او به اتوبانهای روگذری اشاره میکند که محله سیاهان را به زیر زمینی کثیف در شهر تبدیل ساخته تا جلوی تجارت آنها را حتی در سال ۲۰۲۱ بگیرد و میگوید حالا این بار در مغازهای که از پدرم به ارث رسیده، دور هم جمع میشویم تا در مورد جورح فلوید و یا دیگر جوانان سیاه پوستی که هر روز به دست نیروهای پلیس آمریکا کشته میشوند صحبت کنیم: اینجا تولسا است و زمان همچنان در روز ۳۰ و ۳۱ می ۱۹۲۱ باقی مانده است. ما هنوز هم به دست سفیدپوستهای افراطی کشته میشویم و هیچ کس برای این کار به زندان نمیرود.
مغازه او حالا جزیی از تاریخ شفاهی شهر تولسا است. تاریخی که میگوید لینکلن با جنگ داخلی بردهها را آزاد نکرد، جان اف کندی نتوانست و نخواست سیستم تبعیض و تحقیر را علیه سیاه پوستان از بین ببرد. اوبامای سیاه پوست رییس جمهوری نبود که بتوان «سیاه پوست» خطابش کرد و حالا دولت دموکرات بایدن نیز با تمام شعارهایی که میدهد نمیخواهد به تبعیض اقتصادی علیه سیاهان پایان دهد. شعارهای او برای بازسازی زیر ساختهای آمریکا شامل مناطق سیاه پوست نشین نمیشود و آزادراههای بی نهایت سفید پوستان همچنان بالای سر سیاهان، مانعی بزرگ برای رونق اقتصادی محلهها و شهرهای آنها ایجاد میکند.
کشیش کلیسای محله گرینوود با اشاره به مبارزات خود و گروههای فعال مدنی برای گرفتن غرامت از دولت آمریکا در خصوص حادثه تولسا میگوید: «این ما مردم هستیم که با تلاشهای خود باید ثابت کنیم عدالت وجود دارد و مرحمت و لطف خدا ما را برای رسیدن به حقوقمان و برقراری عدالت رهنمون میشود.» گرینوود حالا به محلهای برای تربیت مبارزان اجتماعی تبدیل شده است. کسانی که راهپیماییهای اعتراضی به تبعیض علیه سیاهان را در روزهای تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری در امریکا ترتیب دادند و رییس جمهور نژادپرست آمریکا را به جایی رساندند که برای مخفی شدن از دست معترضان سیاه پوست مجبور شد یک شب را در پناهگاه زیر زمینی کاخ سفید بگذراند!