
بعد از سال ۲۰۱۴ و الحاق کریمه به روسیه، سران اعضای گروه جی ۸، تصمیم گرفتند روسیه را از این گروه بیرون انداخته و تصمیماتی کاملاً هماهنگ با سیاستهای غربی را در مقابل مسکو در پیش بگیرند. از سال ۲۰۱۴ تا کنون تمام اجلاسهای برگزار شده، به محلی برای هماهنگی سیاستهای غربی در مقابل روسیه تبدیلشده است. اجلاس گروه جی ۷ که روز گذشته برگزار شد اما بهجای تمرکز ویژه بر روسیه و جنگ اوکراین به سمت تمرکز بر چین و جلوگیری از انجام شدن پروژه «کمربند و جاده» رفت.
سران گروه جی ۷ روز گذشته تصمیم گرفتند که در حدود ۶۰۰ میلیارد دلار برای مقابله با سرمایهگذاریهای چین در کشورهایی که قرار بود پروژه کمربند و جاده در آنها اجرایی شود اختصاص دهند. رهبران هفتکشور قدرتمند اقتصادی (کشورهای آلمان، فرانسه، ایتالیا، ژاپن، بریتانیا ، کانادا و ایالات متحده آمریکا) بهجای پرداختن به جنگ اوکراین و تلاش برای پایان دادن به این جنگ تنها به مسخره کردن عکسهای جدید پوتین که اورا درحال سوارکاری نشان میداد پرداختند و درنهایت به سیاستی رای دادند که جو بایدن برای مقابله با چین به این گروه پیشنهاد کرده بود؛ برنامهی «شراکت برای سرمایهگذاری و زیرساخت جهانی» توسط بایدن در این اجلاس که در جنوب آلمان برگزار شده بود، پیشنهاد شد که براساس آن رهبران گروه جی ۷ به این نتیجه رسیدند که در حدود ۶۰۰ میلیارد دلار در طول ۵ سال آینده برای کشورهای درحالتوسعه که محل عبور پروژه کمربند و جاده هستند در نظر گرفته شود.
ایالاتمتحده خود وعده دادهاست که در حدود ۲۰۰ میلیارد دلار از این بودجه را از بودجههای فدرال خود تامین خواهد کرد و از سرمایهگذاران خصوصی در آمریکا نیز میخواهد که در این کشورها سرمایهگذاریهای قابلتوجهی داشته باشند. بااینحال نگاهی به جزئیات این برنامه نشان میدهد کشورهای غربی نمیتوانند جایگزین مناسبی برای برنامههای زیرساختی چین در این کشورها داشته باشند زیرا هدف اصلی در این سرمایهگذاری مقابله با تغییرات آبوهوایی، بهداشت جهانی، برابری جنسیتی و زیرساختهای دیجیتال است؛ مسائلی که چندان هم در برنامههای چین در این کشورها دیده نشده است. چین بهصورت سختافزاری قرار است به ساخت زیرساختهای به سرمایهگذاری در زیرساختهای حملونقل ریلی، جادهای و توسعه این کشورها کمک کند و کاری به عرصه سیاست ندارد و این دقیقا وجه اختلاف سرمایه گذاری های چین با کشورهای غربی در این ۱۰۰ کشور است.
بایدن درهمینحال تاکید کردهاست که این منابع مالی بهصورت خیریه و یا کمک در اختیار این کشورها قرار نمیگیرد او دراینباره گفتهاست: «این سرمایهگذاری باید برای همه بازگشت داشته باشد. این سرمایهگذاری به کشورها امکان میدهد که مرتبط که از منافع شریک شدن با دموکراسیها برخوردار شود.» بایدن همچنین پیشنهاد کردهاست که منابع مالی بیشتر که میتواند بالغبر صدها میلیارد دلار باشد، میتواند برای توسعه فعالیتهای دوجانبه بانکی، توسعه مؤسسات اقتصادی و منابع سرمایهای برای حاکمیتهای مختلف مورداستفاده قرار گیرد.
شی جین پینگ رییسجمهور چین از سال ۲۰۱۳ طرح کمربند و جاده را کلید زد. این تلاش حدودا دهساله چند تریلیون دلاری باعث گسترش سرمایهگذاری و توسعه در بخش زیرساختها در بیشاز ۱۰۰ کشور شده و جاده باستانی ابریشم را که از آسیا به سمت اروپا میرفت احیا خواهد کرد. مقامات غربی مدتهای زیادی است که بر این باورند این اقدام میتواند کشورهای مسیر جاده ابریشم را به چین وابسته کرده و این کشور را برای تاثیرگذاری بر سیاستهای آنها قدرتمند سازد. سران کشورهای غربی همچنین بر این عقیدهاند طرح کمربند و جاده نفع بسیاری برای عرصه اقتصادی چین خواهد داشت و قدرت چین در دنیا را بهشدت افزایش میدهد؛ برهمین مبنا باید جلوی اجرایی شدن این پروژه به هر صورت ممکن گرفته شود. البته بهنظر میرسد تنها پروژه کمربند و جاده نیست که غرب را نگران کردهاست زیرا کشورهای غربی تلاش دارند در اولین اقدام به سمت سرمایهگذاری گسترده در آفریقا بروند تا مانع از حضور و تاثیرگذاری چین بر کشورهای این قاره شوند. اعضای گروه جی ۷ معتقدند باید با سرمایهگذاری گستردهتر در این مناطق وابستگی آنها به کشورهای غربی را همچنان حفظ کرد .برهمین اساس قرار است سرمایهگذاری دومیلیارددلاری در بخش باتریهای خورشیدی در آنگولا در جنوب شرقی آفریقا و همچنین سرمایهگذاری ۳۲۰ میلیوندلاری در بخش سلامت در بخش غربی آفریقا و ۴۰ میلیون دلار نیز برای گسترش زیرساختهای انرژی در جنوب شرق آسیا هزینه شود.
نکته جالبتوجه در این مسئله حضور فعال شرکتها و گروههای غیردولتی برای فعالیت اقتصادی و سیاسی در این مناطق است. بهطور مثال آژانس ایالاتمتحده برای توسعه بینالمللی یا ( (USAID) متعهد شدهاست که ۵۰ میلیون دلار در طول ۵ سال آینده برای اقدامات بانک جهانی در خصوص سرمایهگذاری در بخش مراقبت از کودکان هزینه کند گروه غیردولتی و غیرانتفاعی گلوبالسیتیزن نیز که گروهی غیردولتی در آمریکا استT متعهد شدهاست فعالیتهای خود در این مناطق را افزایش دهد.
گرچه بهنظر میرسد این اقدام دولتهای غربی برای توسعه سرمایهگذاری در کشورهای آسیایی به نفع آنها باشد، بااینحال نوع هزینهکرد این سرمایه و برنامههایی که قرار است در آن سرمایهگذاری غربی صورت گیرد، نشان میدهد غرب بهدنبال کمک به کشورهای درحالتوسعه در منطقه نیست و تنها به این میاندیشد که سرمایهگذاریهای چین در این مناطق را بیاثر سازد و یا سیستم سیاسی کشورهای منطقه را وادار سازد بین سرمایهگذاری غربی و سرمایهگذاری چینی یکی را انتخاب کنند. بااینحال سرمایهگذاری غربی قرار نیست کمک مالی و یا وام بلاعوض باشد و کشورها درواقع آنطور که تحلیلگران روابط بینالملل میگویند قرار است در تله بدهی کشورهای گروه جی ۷ و بانک جهانی گرفتار شوند و سیاستهای داخلی و خارجیشان را براساس همین مسئله تنظیم کند.
آمریکاییها معتقدند پروژه کمربند و جاده برای کشورهای منطقه تله بدهی به بار میآورد که باعث میشود درنهایت آنها با حضور اقتصادی فیزیکی و نظامی چین در کشورهایشان موافقت کنند و درنهایت کل این کشورها در دام سیاستهای چینی بیفتند اما نقشه راه غرب برای مقابله با این اقدام، ایجاد تلهای دیگر برای فرورفتن کشورهای منطقه در دام بدهی غربی است. کشورهای با اقتصاد قوی مانند هندوستان نیز در این زمینه مستثنی نیستند و بهنظر میرسد تحلیلگران هندی نیز بر این عقیدهاند دولت مولی نباید در دام شعارهای زیبای کشورهای غربی برای همکاریهای اقتصادی برای افزایش همکاریهای اقتصادی بین هندوستان و این کشورها بیفتد. چندی پیش دولت بایدن کنفرانسی با عنوان دموکراسی در جهان برگزار کرد و در آن بهوضوح بیان کرد که از نظر آمریکا کشورهای جهان به ۲ بخش دموکراتیک و غیردموکراتیک تقسیم میشوند به بخش دوستانه آمریکا و مخالفان آن تقسیم میشود که نام هر کدام از این گروهها را میتوان طرفداران دموکراسی و مخالفان آن بیان کرد. در این اجلاس خبری از چین یا روسیه یا برخی دیگر از کشورهای منطقه نبود و درعینحال کشورهایی که از لحاظ مبانی آکادمیک سیاسی اصلا دموکراسی حساب نمیشوند (مانند مصر) در این اجلاس حضور داشتند. سیاست کمک به کشورهای حوزه آسیایی برای دوری جستن از چین و به شکست کشاندن پروژه کمربند و جاده دقیقاً برهمین مبنا است و نشان میدهد آمریکا بهدنبال تقسیم کردن جهان به ۲ بخش حامیان آمریکا و مخالفان آن است. این پروژه در هر زمان میتواند دوگانه جدید با نامهای جدید را به وجود بیاورد؛ مانند کشورهای دارای دموکراسی یا کشورهای غیردموکراتیک، کشورهای متمدن و کشورهای غیرمتمدن یا حتی کشورهای جبهه غربی و کشورهای جبهه شرقی.
بهنظر میرسد برنامه دولت بایدن از ابتدای شکلگیری بحران اوکراین این بود که روسیه را درگیر در جنگی بلندمدت و نفسگیر سازد تا بتواند با ضعیف ساختن مسکو، به سمت حلوفصل مسائل خود با چین رفته و رقابت اقتصادی با چین را نیز به رقابت سیاسی و نظامی کند. بااینحال دولت او گمان نمیکرد با افزایش فشارها بر چین به دلیل مسئلهی تایوان و همچنین روسیه به دلیل اوکراین این ۲ کشور بتوانند اتحادی جدید را برای خود ایجاد کرده و در همین حال به جبهه کشورهای تحریم شده توسط آمریکا پیوسته و اقدامات اقتصادی خود را در همین گروه دنبال کنند. آمریکاییها گمان میکنند با تحت فشار قرار دادن چین میتوانند باقی کشورهای تحت تحریم را نیز وادار به تبعیت از خود کنند اما به اینموضوع فکر نکردند که در صورت اتحاد این کشورها با یکدیگر و تشکیل شدن واقعی جبهه شرق در برابر جبهه غرب قرار است چه بلایی بر سر اقتصاد جهانی و صلح جهانی بیاید .
بااینحال شیوه برخورد کشورهای غربی با پروژه کمربند و جاده تا اینجای کار بهنظر بسیار ضعیف میآید. زیرا این پروژه در طول حدود یک دهه گذشته با قراردادهای متنوع و البته کاملاً محرمانه درحال پیشروی بوده و عزم چینیها برای گسترش این روابط با رقابت با آمریکا بیشتر نیز شدهاست . در همین راستا می توان بیان کرد که اولویتهای چین و آمریکا در سرمایهگذاری در کشورهای آسیایی کاملاً متفاوت است. چین بهدنبال گسترش زیرساختهای حملونقل ریلی و جادهای برای پیشبرد اهداف خود در رسیدن به بازارهای اروپایی است اما آمریکا بهدنبال سرمایهگذاری در زمینه تغییرات آبوهوایی و یا سرمایهگذاری در زمینه تغییر سیستم سیاسی این کشورها برای بردن آنها به سمت آنچه که خود دموکراسی مینامد است. تفاوت دیدگاههای ۲ کشور زمانیکه با فرهنگ کشورهای منطقه در هم آمیزد میتواند بیشتر به نفع پکن تمام شود تا آمریکا و باید دید رقابتهای جدید در جبهه شرق و غرب تا چه حد میتواند کشورهای منطقه را با خود درگیر سازد.