شی جینپینگ

چین در دوره سوم ریاست جمهوری شی جینپینگ به چه سمتی می رود؟
از اژدهای پیر خفته تا گرگ مبارز

فرزانه دانایی – دلیل اهمیت کنگره بیستم حزب کمونیست در چین، نه به خاطر انتخاب شدن شی جینپینگ برای سومین دوره متوالی به عنوان رییس جمهور این کشور ، بلکه به این دلیل است که حزب و مردم چین در حال شناسایی او به عنوان قدرتمندترین رهبر چین بعد از مائو است که قبل از مرگش در سال ۱۹۷۶، ۲۷ سال رهبری مردم این کشور را در دست داشت.
چینش جدید رهبران حزب کمونیست چین در بیستمین کنگره این حزب نشان می دهد شی جینپینگ دوره ای کاملا پر قدرت را در دوران عمر سیاسی اش خواهد داشت ؛ دوره ای که در آن رهبران حزب به صورت کامل از او پشتیبانی کرده و برنامه‌هایش برای کشور را اجرایی می سازند.

رسانه های آمریکایی با دقت تمام به بررسی بحث ها و سخنرانی های مطرح شده در این دور از کنگره حزب کمونیست رفته‌اند و بیشترین نگرانی‌شان درباره قدرت گرفتن بیش از حد شی در چین است؛ قدرتی که حالا با سخنرانی او، مشخص است قرار است باعث پیشبرد برنامه های او در مقابله با آمریکا شود. شی جینپینگ معتقد است سرعت رشد اقتصادی چین، سرعت خوبی است و نیازی به برنامه مدون سریع برای بالا بردن این رشد نیست. او معتقد است حالا زمان توجه بیش از حد به اقتصاد نیست، بلکه زمانه، زمانه توجه به مسایل مرتبط با امنیت است . مسایلی که باعث می شود توجه به پیشرفت تکنولوژی ، تسلیحات نظامی و اقتدار دیپلماتیک بیشتر از پیش شود. با توجه به سخنرانی اخیر شی جینپینگ ونوع نگاهش به مسئله رقابت ها و دشمنی های آمریکا با پکن نشان می دهد، او در ۵ سال آینده دوران ریاست جمهوری اش، قرار است بیشتر توجه خود را معطوف به مقابله با اقدامات آمریکا در منطقه کرده، تلاش برای دستیابی به تکنولوژی و فناوری های روز به خصوص در حوزه نظامی را بیشتر کند و در عین حال مهمترین مسئله امنیتی پیش رویش، یعنی تایوان را حل و فصل کند.

برخی از رسانه ها در عین حال تلاش دارند شی جینپینگ را با مائو، مقایسه کنند و بیان کنند، میزان قدرتی که هم اکنون در اختیار رییس جمهور چین است، به همان اندازه ای است که مائو از دهه ۵۰ تا ۷۰ میلادی در اختیار داشت. مائو، باعث شد کمونیست های انقلابی بتوانند در سال ۱۹۴۹ در جنگ داخلی پیروز شده و حزبی را تشکیل دهند که هم اکنون بیش از ۹۶ میلیون عضو دارد. او یکی از رهبران اصلی نسل اول انقلابیون چین بود که با قدرت فراوان خود، توانست چین را از یک کشور جهان سومی درگیر در جنگ داخلی، به کشوری با قدرت اتمی، یک کرسی در شورای امنیت سازمان ملل و یک اقتصاد به شدت شکوفا، تبدیل کند. او البته در این میان اشتباهاتی نیز داشت که انجام اصلاحات اقتصادی با سرعت بالا ، بدون توجه به سرعت اصلاحات در فرهنگ مردم، یکی از مهمترین اشتباهاتش بود. او همچنین برای انجام این اصلاحات بزرگ که برخی از تحلیلگران غربی معتقدند اگر در غرب قرار بود صورت بگیرد، چیزی در حدود ۳۰۰ سال به طول می انجامید، باید صدای مخالفان را هم خاموش می کرد و همین مسئله منجر به ایجاد شدن اعتراضات و نا امنیهایی در داخل چین شد که در نهایت به اندازه کشته های چین در جنگ جهانی دوم، کشته بر جای گذاشت . علت علاقه رسانه های غربی به مقایسه شی جینپینگ با مائو را در همین مسئله می توان دید . آنها تلاش دارند تصویری از تاریخ چین که کسی دوست ندارد زیاد در مورد آن حرف بزند را این بار در مورد شی جینپینگ ، زنده کرده و در مقابل چشمان مردم این کشور قرار دهند؛ سرزمینی که یک رهبر قدرتمند و خودکامه آن را هدایت می کند و با وجود همه پیشرفت ها و رشد اقتصادی ، در نهایت با پاکسازی های درون حزبی و کشتار مردم و معترضان همراه خواهد شد . با این حال نوع مقایسه حزب کمونیست و رسانه های این کشور در خصوص شی جینپینگ و مائو متفاوت است . آنها معتقدند میراث مائو، انقلاب بود، میراث دنگ، دومین رهبر چین از حزب کمونیست، اصلاحات و باز کردن اقتصاد این کشور است و میراث شی، در این میان ، «جوان سازی ملی» کشور است . شعاری که هم اینک در تغییر چینش رهبران حزب کمونیست در کنگره بیستم، به خوبی به نمایش گذاشته شده است .

با این حال نگاهی به عملکرد چهار رهبر دیگر حزب کمونیست،نشان می دهد در همان سال ۲۰۱۲ نیز که شی جینپینگ برای اولین بار به عنوان رییس جمهور چین انتخاب شد، بسیاری در داخل حزب به دنبال روی کار آمدن رهبری قدرتمند بودند که بتواند کم کاریها و ضعف دولت های قبلی از جمله هو جیانگ را جبران کند و دوباره چهره ای قدرتمند از چین را به نمایش بگذارد. شی توانست با ایجاد کمپین ضد فساد و بالا بردن رشد اقتصادی چین، یک تصویر همراه با قدرت و اقتدار را در داخل چین به نمایش بگذارد . دولتی که توانست در طول یک دهه ۱٫۵ میلیون نفر از مقامات رسمی کشور را به دلیل فساد برکنار و مجازات کند . او در عین حال با پروژه کمربند و جاده، تلاش کرد راه قدیمی جاده ابریشم که چین را به اروپا وصل می کرد، دوباره احیا کند و هم اینک با وجود تمام مشکلاتی که دولت های آمریکا برای پکن ایجادکرده اند، این پروژه به صورت غیر رسمی و به دور از جنجالهای سیاسی و رسانه ای در حال پیشرفت است . این پروژه بلند پروازانه، ۱۵۰ کشور جهان را از حوزه شرق آسیا تا جنوب شرق آسیا، آسیای مرکزی، منطقه خاورمیانه یا غرب آسیا و حتی آفریقا به یکدیگر از نظر اقتصادی متصل می کند. او در مسئله دفاعی نیز توانست بودجه های دفاعی چین را به شدت بالا ببرد و آن را به دمین کشور در هزینه های دفاعی بعد از آمریکا تبدیل کند. در این میان، تلاشها برای پیشرفت در عرصه فناوری نیز به شدت افزایش پیدا کرده و باعث شد، چین به عنوان رقیبی قدرتمند و البته هراسناک برای آمریکا در این عرصه تبدیل شود تا جاییکه جنگ بر سر تکنولوژی ۵G در زمان ترامپ به سمت یک رویارویی تمام عیار دیپلماتیک بین دو کشور تبدیل شد. بر همین اساس به نظر می رسد رویارویی در تایوان نیز بیشتر به مسئله تراشه ها و پیشرفت تایوان در تولید این تراشه ها و نیاز شدید قطب های فناوری دنیا یعنی چین و آمریکا به این تراشه ها مرتبط باشد تا مسایل نظامی و سیاسی .

دیپلمات های چینی مثل معروفی دارند که در محافل خصوصی به آن اشاره می کنند. آنها عقیده دارند، چین در نگاه مردم این کشور، یک اژدهای پیر است. یک تمدن کهن که با تمام پیری ، تجربه های گرانقدری در مواجهه با دنیا دارد و بر همین اساس تلاش دارد به صورت آهسته و پیوسته، به حرکت خود در مسیر پیشرفت و رشد اقتصادی و نظامی ادامه دهد. اما این اژدهای پیر باید در مقابل کشورهای خارجی و به خصوص دشمنانی مانند آمریکا، علاوه بر پیر بودن، خفته به نظر بیاید. اژدهایی پیر و خفته که یارای مقابله با غرب را ندارد و اصولا تهدیدی برای آنها به حساب نمی آید. بر همین اساس است که چینی ها اصولا دغدغه ای برای مقابله با غرب و آمریکا در اوج تنش های دیپلماتیک با این کشورها از خود نشان نمی دهند اما این ماجرا در دوره دوم ریاست جمهوری شی جینپینگ تا حد زیادی تغییر کرد. با تغییر لحن آمریکا در مقابل چین و تبدیل شدن این کشور از یک «رقیب» پر قدرت به یک «دشمن» بالقوه، دولت چین نیز عقیده دارد تصویر بیرونی از چین باید تغییر کند و پکن دیگر آن اژدهای پیر و خفته نیست .پروژه جوان سازی ملی ، در واقع نمایش دادن این مسئله است که اژدهای چین، اژدهایی جوان، پر قدرت و البته بسیار خطرناک است که اتفاقا میل زیادی برای درگیری با دشمنان خود دارد. بر همین اساس است که سیاست خارجی چین، دیگر مبتنی بر تصویر « اژدهای پیر خفته» نیست، بلکه مبتنی بر سیاست «گرگ مبارز» است. سیاست خارجی چین بر همین مبنا، قرار است تهاجمی تر بوده، به تهدیدات پاسخ دهد و در عین حال بسیار چابک باشد. توافق های چند سال اخیر چین بر همین مبنا از مسایل اقتصادی و سرمایه گذاری در زیرساختهای کشورهای مختلف دنیا تغییر کرده و به سمت توافق و مذاکرات برای همکاری های نظامی پیش رفته است . بسته امنیتی توافق چین با جزایر سلیمان در همین راستا ارزیابی می شود.

دریافت فایل پی دی اف
لینک مطلب در وطن امروز